عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 75
نویسنده : محمد

برخی از مسیحیان می گوینـد: قرآن کریم از انجیـل و تورات به هـدایت و نور تعبیر کرده است، آنجا که می فرمایـد: « ِإنّا َأنْزلْنا التوراه فِیها هدي َونُو ٌر[1]...همانا ما تورات را فرو فرستادیم که در آن هدایت و نور است.« و درباره انجیل نیز می فرماید: « َوآ َتیناه الْإنجیل فِیه هدي َونُو ٌر...[2] و انجیل را به او دادیم که در آن هدایت و نور بود.«
بنابراین قرآن، کتاب مقدس را تایید کرده واین به معنای حقانیت کتاب مقدس است .
اما در جواب این شبهه باید گفت
1: این آیات و نظایر آن، مربوط به تورات و انجیلی است که تحریف نشده است.
2: گرچه در تورات و انجیل، هدایت و نور است ولی قرآن، نور آشـکار و کامل ترین دین سـعادت بشـر می باشد. لذا قرآن درباره تورات می فرمایـد: «فِیها ُهدي َونُو ٌر ... در تورات هـدایت و نور قرار دارد». و درباره انجیل می فرمایـد: «فِیه ُهدي ونُو ٌر... در انجیل نور و هدایت قرار دارد ]». ولی تعبیر قرآن دربـاره خودش بر خلاف این دو است، چنان که می فرمایـد: « َو َأنزلْنا ِإلَیکم نُورا مبِینا. [3] و به سوی شما نور آشکاری را فرو فرستادیم.«
3: این آیات مربوط به تورات و انجیل در عصر نزول و قبل از آمدن اسلام است.
4: همان گونه که قبلا اشاره کردیم، طبق آیات محکمات قرآن، تمام اهل کتاب وظیفه دارنـد تا به آیین جدیـد گرویـده و اسلام را بپذیرند

پی نوشت:
[1] سوره مائده، آیه .44
[2] سوره مائده، آیه .46
[3] سوره نساء، آیه .174



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 101
نویسنده : محمد

روژه گارودی؛ او که یکی از فلاسفه و متفکرین فرانسوی است، بعد از نیم قرن تحقیق و جستجو درباره حق و حقیقت و پیگیری فراوان و مراجعه به مکاتب و ادیان دیگر، در آخر گمشده خود را در اسلام پیدا کرده و به آرامش درونی خود رسیده است.او که خانواده اش متدین به هیچ دینی نبوده است، در سـنین چهارده سالگی مذهب پروتستان از مذاهب مسیحیت را اختیار می کنـد. ولی در سال ) 1933م( شـروع به فراگیری کتـاب هـای مـارکس و انگلس و لنین می کنـد و در سـال ( 1936م) مدرك خود را در فلسـفه از دانشـگاهی در استراسـبورگ گرفته و به عنوان استاد فلسـفه در آنجا استخدام می شود. از سـال ( 1968م) اختلافـات او و رهـبری حزب مارکسـیست شـروع می شود و در سـال ( 1970م) درمرحله ای جدید قرار می گیرد که باعث می شود رفته رفته از این حزب کنار بکشد. در سال (1982 م ) کتابی را به نام «اسلام، دین آینده» تألیف می کند، و این کار به نوبه خود آماده سازی برای اعلان به اسلامش بوده است که در سال 1982میلادی، مطابق با یازدهم رمضان 1402هجری اسلام را اختیار می کند.
او در مورد اسلام، می گوید:«...اسلام به جهت خراب کردن و جنگ و کشتن انسان نیامـده است، بلکه بدان جهت آمده تا آن که مسـلمانان، جانشـین و خلیفه در روی زمین به جهت برپایی حکم خدا باشـند...ما در این وقت احتیاج بیشتری به اسـلام داریم، و بر ما است که این اسـلام را به نسل جدید معرفی نماییم، این نسلی که در حالت بدی زندگی می کند. بسـیاری از فلاسـفه غرب، انسان را بی هـدف در زندگی معرفی کرده اند، درحالی که اسـلام برای زندگی انسان، هدف عالی قرار داده است. غرب، حتی دانشگاه غربی اسلام را به خوبی فرانگرفته است، و مع الاسف این مقصود و هدف عمدی در غرب است... برخی از دانشگاه ها درصدد برآمده اند تا هرچیزی را به چیز دیگر مرتبط سازند، ولی یک چیز مهم را فراموش کردند و آن ربط اشیا و امور به خدایی است که خالق اشیاء است، به دنبال اسباب و مسببات رفتند بدون آن که آن ها را به خالقی که به وجود آورنده آن هاست ربط دهند.گرچه انسان در قرن بیستم از حیث تمدن و مادیات پیشرفت کرده ولی روح و حقیقت خود را گم کرده و خود و پروردگارش را نشـناخته است. و لـذا پیشـرفتش به سوي بمب هـا و جنـگ های ویرانگر کشـیده شـده است... اگر ما به آخرت و انسان فکر نکنیم علم و تمـدن مـا به زودی نابود خواهـد شـد. علی الخصوص غرب که احتیاج به رسالت اسـلامی دارد؛ زیرا اسـلام دینی است که دربرگیرنده تمام افکاری است که ادیـان پیشـین آورده انـد، و این دین مکمل آن ادیان و دین جهانی است... غرب توانسـته با علوم و وسایلی که در اختیار دارد،کارهاي خارق العاده ای انجام دهـد ولی با این نحو پیشـرفت که دارد به زودی با اختراعاتش عالم را به نابودی می کشاند. لذا بر مـا است جهـان را بیـدار کرده و مردم را به خـدای یکتای حقیقی بازگردانیم، آن ها را به خـدا مرتبط سازیم. و بایـد هـدف اساسـی ما ساختن مجتمع اسـلامی کامل و واحـد باشد. و بر هر مسـلمانی واجب است که قیام به دعوت مردم نماید و در نتیجه نور را در تمام اطراف عالم منتشر سازد.
او در مورد قران نیز می گوید:
»قرآن کریم آخرین کتاب آسـمانی است که امتداد سـنت الهی در عالم وجود و تمام رسالت های سابق است. ضـروری به نظر نمی رسـد که مـا در قرآن کریم به عنوان یـک مرجع علمی نگاه کنیم، بلکه بایـد در آن چیزی مهم از مسائل علمی را پیگیری نماییم و آن مسائلی است که با دنبال کردن آن، بشریت را می توانیم از خونریزی نجات دهیم .قرآن خالـد و ابـدی است و می توانـد در هر وقت و زمان از تاریـخ به ما بفهماند و راه یا صـراط مستقیم را برای ما روشن سازد و هدف را به ما بنمایاند... »
علوم طبیعی و شـیمی و... وسایل متعددی را براي نابودی بشـریت تقدیم جامعه کرده است، در حالی که در اسـلام، علم دارای اهـداف عالی است. اسـلام مردم را به بحث علمی برای بیان عظمت خالق و پیگیری وفا به واجبات خلافت در زمین دعوت می کند.
بر مسـلمانان است که هر فردی را که به خـدا ایمان آورده را به اهـداف علم آگاه کنند تا بشـریت را به نابودی نکشـند، و تنها اسلام است که قدرت بر حمایت از بشریت را دارد. اسلام راه صـحیح را براي حرکت بحث علمی و حرکت تکنولوژی عرضه می دارد تا انسان را به خضوع و عبودیت برای خداونـد وادارد.
او در جایی دیگر می گوید: «این که من اسـلام را اختیار کردم، چیزی از قبیل تجربه نبود، بلکه همانند اتفاقات بزرگی بود که در زنـدگانی انسان می افتد. و هنگامی که خداوند سـینه ام را برای اسـلام گسترش داد قناعتی در من ایجاد شد که اسـلام تنها این نیست که از دیگر ادیان اختلاف داشـته باشد، بلکه اسلام دین خداست... دین فطرت است که خداوند انسان را بر آن خلق کرده است... دینی است که انسـان به توسـط آن، روح وجود و آقـای عالم خواهـدبود. مقصود آن است که اسـلام دین حق از ابتدای خلق خدا آدم؛ یعنی همان انسان اول است.
او درباره تمدن اسـلامی نیز می گوید: «در تمدن اسـلامی جدایی و تجزیه بین امور نیست. در اسلام علم متصل به دین و عمل
مرتبـط به ایمـان است. و فلسـفه برگرفته از نبوت و نبوت متصـل به عقل است. و زمین از آسـمان دور نبوده و آسـمان متصل و
مرتبط به زمین است، و پیشرفت تمدن سیر صعودی به سوی خدا دارد... »



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , رهیافته به اسلام , ,
تاریخ :
بازدید : 117
نویسنده : محمد

لیوبولـد فـایس (محمد اسـد)؛ او که از اهـالی اتریش است، بعـد از مباحثـات و مطالعـات فراوان درباره اسـلام به این دین مشرف شده است. وی دربـاره امتیـازات اسـلام می گویـد: «برنامه هاي اسـلام چنان وسـیع است که می توانـد جواب تمام احتیاجات انسان معاصـر را بدهد.آنچه را که عالم امروز به آن احتیاج دارد، برادری و مساوات است. و این ها فضایلی است که در غیر از اسلام جمع نمی شود. هنگـامی که مشاهـده می کنیم علاقه و نظـام خانواده از هم پاشـیده است... ملاحظه می کنیم که اسـلام، تمام حقوق مربوط به زن را داده و نظام ازدواج را بر اساس عدل بین دو طرف مساوی برپا کرده است. امتیاز تشریع اسلامی آن است که با طبیعت بشر خطاکار ملائمت دارد. نه با ملائکه ای که معصومند، لذا اسلام بهترین دین برای بشریت است.

پی نوشت:
نگاهی به مسیحیت، علی اصغر رضوانی ،نشر جمکران، صفحه154



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , رهیافته به اسلام , ,
تاریخ :
بازدید : 93
نویسنده : محمد

الکونت ادوارد کیوجـا؛ او که شخصـی ایتالیـایی است، بعـد از بحث و تحقیق درباره ادیان، حقیقت در جلوی او آشـکار
شـد و به آن علنـا اعتراف نمود. وی در این بـاره می گویـد: «دین حقیقی ثابت، همان اسـلام است. هنگامی که موج اشتیاق به سوی دین اسـلام مرا تحت فشار قرار داده بود، لـذا در صدد تحقیق و مطالعه در رابطه با ادیان قدیم و جدید برآمده و بین یک یک آن ها مقایسه نمودم. و به آن ها با دیـد نقد و بررسـی پرداختم. نتیجه کوشـش من در این مدت آن بود که من کم کم به این اعتقاد سوق داده شـدم که ایمان و عقیـده اسـلامی، همان دین حقیقی و ثابت است. و به طور حتم قرآن متضـمن هرچیزی است که روح انسـانی در ارتقـا و کمـال معنوی اش به آن احتیاج دارد. و این مطلبی است که به طور آشـکار و تمام، برای من واضح شده است.
حقیقتا چقدر مساجد مسلمانان با سادگی اش زیبا است. و آن زیارت حج که چه بسیار فواید مهمی بر آن مشتمل است. در آنجا امتیاز طبقاتی بین فقیر و غنی ملغی است و هیچ کدام بر دیگری ترجیح داده نمی شود. مسلمانان در آن مواقف همگی مساوی در برابر حضرت ذوالجلال اند...»

پی نوشت:
نگاهی به مسیحیت،علی اصغر رضوانی،نشر جمکران ،صفحه 148

 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 87
نویسنده : محمد

استاد دونالدرکیول (محمدعبدالله)؛ او که یک آمریکایی است، بعد از مطالعه فراوان در قرآن کریم و بررسـی سـیره پیامبراکرم صـلی االله علیه وآله اسلام را اختیار کرده و در این باره می گوید: «مرا بسـیاری از انگیزه ها و عوامل به سوی اسـلام جذب کرد که نمی توانم همه آن ها را برشـمارم یـا به خـاطر بیـاورم؛ زیرا برخی از آن ها به حـدی آشـکار و ظاهر است که هیـچ انسانی در آن شک نمی کنـد، و برخی نیز باطنی و مخفی است که در اعماق روح و در جوانب ضمیر انسان غوص کرده و در کمین است.من در رابطه با اسـلام، مطالبی خوانده و قرآن را نیز قرائت کرده ام و نیز مقداري از سـیره پیامبر اسلام  را مطـالعه نموده ام، که بخش عظیمی از آن توجه مرا به خود جلب کرد. بسـیط بودن و آسانی عقیـده اسـلامی براي من جالب توجه بود. در آنجا اسـرار و معماهایی یافت نمی شد که بخواهی به آن ها ایمان آورده و مناقشه نکنی، بلکه بازگشت ایمان به عقـل و نظر در ملکـوت خـدا و آنچه در عـالم از نظـام بـدیع است می باشـد، که انسـان را به طور بـدیهی به وجود خـدایی که متصرف بوده و برای او خلق و امراست، هدایت می کند. چون خدا را شـناختی و به وجود او ایمان آوردی، اسـلام به تو می گوید: همانا خدا به انسان از رگ گردن نزدیک تر است. حقیقتا آن گـذشتی را که اسـلام با مخالفینش دارد، گذشت در صـلح، و گذشت در جنگ، و رفتاری که با اهل کتاب از یهود ونصارا دارد، مرا به تعجب واداشته است. جنبه انسـانی که در اسـلام است، در هر وصـیتی از وصایـای آن به طور واضـح و ملموس، مشـهود است، و در هر تشـریعی که آمـده وجود دارد. مردم گرچه در بهره هـای دنیوی و متـاع آن اختلاف دارنـد ولی نزد خـدا همه یکسـان انـد و هیـچ کس بردیگری، به جهت ثروت یـا جنسـیت یـا رنگ برتری نـدارد و تنها برتری به تقوا است. و برای فقیر و عاجز و محتاج حقی معلوم در اموال ثروتمندان است که با زکات واجب آن را می پردازند.
اسـلام پیروان خود را از سوار شـدن و همراهی بـا قـافله پیشـرفت و آبادانی باز نمی دارد، بلکه مردم را دسـتور می دهـد که ازاسـباب و وسایل استفاده کنند، اگر قرار باشـد که گفتارم را به مطلبی ختم کنم، به گوشه ای از عظمت سـیره رسول و تاریـخ او ختم می نمایم که هرکس آن را مطالعه کنـد در دعوت و شخصـیت او عظمتی را می بیند، و عظمتی در جهان از او مشاهده می کند و به این نتیجه می رسـد که محمدصـلی االله علیه وآله خاتم پیامبران و فرسـتاده شـده به بهترین دین است. و اسم خودم را بـدین جهت (محمدعبدالله ) گذاشــتم کـه بـه نـام ایـن شخصـیت کریـم تـبرك جسـته بـاشم؛ زیرا اخلاق و خصوصـیات کامـل او مرا بـه اعجـاب واداشـته است».



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 116
نویسنده : محمد

از زمان حواریون تاکنون، برخی از مسیحیان به تقلید از مسیح علیه السلام تجرد و زهد را شیوه زندگی خود قرار داده اند. بیشتر رسولان؛ از جمله پطرس ازدواج کردنـد ولی پولس مجرد می زیست. تجرد در آغـاز با عقیـده به بازگشت قریب الوقوع عیسـی علیه السلام و فرا رسیدن روز پایانی ارتباط داشت ولی با روشن شدن این که بازگشت مسیح نزدیک نیست تجرد نشانه روابط جدید در جامعه مسیحیت شناخته شد.
بنیان گذار نهضت رهبانیت را معمولا شخصـی به نام آنتونی ( 251تا 356م) می داننـد که در سن 20سالگی کلیه اموال خود را فروخت و پول آن را به فقرا داد و خود به غـار دور افتـاده ای رفت و روزهـا را در تفکر سپري می کرد. در آغاز، تقـدس او چنان پیچید که بسیاري به نزد او رفته و در غارهاي مجاور وي ساکن شدند.[1]
نهضـت رهبـانیت در قرن چهـارم به صـورت حرکـتی وسـیع درآمـد و در اواخر قرن شـشم ریشه عمیقی در کلیسـا دوانیـد. این حرکت هنوز هم جایگاه مهمی در کلیساي کاتولیک دارد.
براي رهبانیت، مبانی و اصولی ذکر شده است:
1- تفکر هجرت و دوري از عالم و زهد در متاع آن؛
در انجیل متی آمده است: « اگر می خواهی کامل باشی برو و املاك خود را بفروش و به فقرا عطا کن که در این صورت براي تو گنجی در آسمان است. آن گاه بیا و مرا متابعت کن» [2]
2- فکر پناه بردن به کوه ها و بیابان ها؛
این فکر از صعود مسیح علیه السلام به کوه، براي نماز یا تعلیم مردم نشأت گرفته است.
3- جدایی از زن؛
پولس در رساله اول خود به اهل قرنثیه می نویسد: « خوب است براي مرد که تماس با هیچ زنی نداشته باشد.»[3]
4- فقر؛
منشأ این عمل، زهد مسیح و متحمل شدن دردهاي اوست.
5- اطاعت از رؤسا؛
پولس در رساله خود به طیطس می نویسد: «آنان را یادآور تا براي صاحبان ریاست و قدرت خضوع کنند» [4]
اشکالات رهبانیت
عقیده رهبانیت از جهات مختلف داراي اشکالاتی است:
1- فکر رهبانیت در قرن دوم میلادي، بعـد از رفتن حضـرت مسـیح علیه السـلام پدید آمد، و این خود دلیل بر این است که از بـدعت هاي در مسـیحیت می باشـد.
2- اسلام براي رسیدن بشر به کمال و سعادت و لقاي الهی، برنامه اي مقرر کرده که می تواند انسان را در عین همنشینی با مردم به سرمنزل مقصود برساند، و هرگز احتیاج به رفتن به غار و بیابان نداشته باشد.
3- دوري از مسائل جنسی، سبب نابودي بشریت است.
4- زهد به معناي نداشتن علقه به دنیا و مظاهر آن است، نه استفاده نکردن از متاع دنیا.
5- فقري را که اسـلام سـفارش می کنـد، به معناي اعتقاد به این است که من در مقابل خدا فقیر مطلق هستم و هر چه دارم از آن اوست، نه این که انسـان به دنبـال مـال نرود و فقیرانه زنـدگی کنـد.
6- مطابق حکم عقل و دسـتورات شـریعت اسـلام، اطاعت از رؤسایی که حکومتشان مشـروع بوده و به احکام خدا دستور میدهند، لازم است، نه اطاعت از هرحاکمی.

پی نوشت :
[1] سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ ، ارل کرنز ، ترجه ارمان رشدی ، نشر ایلام . صفحه 124
[2] متی ،19 :21
[3] رساله اول به اهل قرنثیه 7 :1
[4] رساله به طیطس 3 : 1



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 85
نویسنده : محمد

دکـتر بنـوه (علی سـلمان)؛ او شخصـی فرانسـوی اسـت کـه بعـد از بحث و مطـالعه فراوان و تحقیـق دربـاره قرآن کریم، از
مسـیحیت بازگشـته و به اسلام گرویده است. وی در مقاله ای در این باره می گوید: «من قبلا دینی داشتم که روح وجوهر آن مرا به زنـدگی دینی راهنمایی نمی کرد؛ زیرا عقایـد مسـیحیت، هرگز نزد من از مقبولیت لازم برخوردار نبود و برای من وجود خدا را ثابت نمی کرد. از این جهت شـعور من نسبت به وحدانیت خدا مرا مانع می شد تا
مبـدأ تثلیث را قبول کنم، همان گونه که به تبع آن بین من و اقرار به الوهیت مسـیح حایل می شـد. و لـذا بدون اختیار روحم با جزء اول از شـهادتین ؛ یعنی «لااله الّا الله» و با حقیقت سوره اخلاص « قُل ُهو الله َأحد * الله الصمـد * لَم یلِد َولَم یولَد * َولَم یکن لَه ُکفواً أحد» موافقت داشت.
از اینجا روشن می شود که علت اصـلی انتخاب اسـلام توسط من به اسباب روحی محض باز می گردد، جز آن که سبب هاي دیگری نیز بوده که مرا در وارد کردن به این دین ترغیب کرده است که از بین آن هـا رضایت نداشـتن از « رهبانیت» است که این عمل به افراد سلطه ای می دهد که به اعتقاد آنان می تواند با آن، کارهاي زشت بشر را محو نماید....«

پی نوشت:
نگاهی به مسیحیت ،علی اصغر رضوانی ،نشر جمکران ،صفحه 100



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 145
نویسنده : محمد


الف- حمل کننده صلیب؛ در انجیل یوحنا به مسیح نسبت داده شده، ولی در انجیل متی و مرقس و لوقا به «سمعان قیراونی» نسبت داده است.
ب- کلام عیسی بر روی صلیب ؛ در انجیل یوحنا در مورد کلام مصـلوب چنین آمـده است که عرض کرد: «اي پـدر من! روحم را به تو به ودیعت می گذارم.» ولی در انجیل متی و مرقس چنین آمده است: «اي خداي من! چرا مرا رها کردي؟«
ج- فریـاد مصـلوب؛ در مورد فریـاد زدن مصلوب ، در انجیـل یوحنا می گویـد: او هرگز فریاد نزد. ولی درانجیل متی و مرقس آمـده است که او دوبار فریاد زد. واما درانجیل لوقا می خوانیم: او یک مرتبه فریاد برآورد.

این تناقضات اناجیل در مورد یک واقعه نشان ازآن میدهد که کاتبان آن ها برخلاف تصور مسـیحیان، هنگام نوشـتن انجیل معصوم نبوده و از جانب خداوند به آن ها الهام نشده است



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 112
نویسنده : محمد

 

با مراجعه به آیین بودا پی می بریم که در این آیین، اعتقاد به فدا شدن بودا به جهت آمرزش گناهان وجود دارد .
لـبی هوك می گویـد: « به عقیـده بوداییـان، بودا هم انسـان و هم خـداست که در این جهـان لبـاس نـاسوتی پوشـید تـا مردم را
راهنمایی کند! فدای گناهان آنان شود! راه آسایش را به آنان نشان دهد... همه این ها عقیده تمام بوداییان است» [1]
ماکس مولر می گویـد: « بوداییان معتقدنـد که بودا می گفت: همه گناهانی را که از بشـر سـر می زند من به گردن می گیرم تا
جهان رستگار گردد.» [2]
این افسانه خرافی که:خـداي جهان اقنومی از وجود خود را به صورت انسانی ازمریم برآورد تا به دار آویخته گردد وهرکس بدو ایمان آورد آمرزیده می شود، حقیقتا اندیشه اي کودکانه به شمار می آید و مایه شرمندگی عقل آدمی است که گروهی آن را باور کرده اند و از آن دفاع می کنند.
آیـا مبـدأ بی کران هستی که همه چیز را در اختیـار دارد و بر هر کـاری تواناست، نمی توانست از راهی غیر از به دار آویخته شـدن عیسی ،گناه بندگانش را بیامرزد؟
آیا خدای جهانیان با همه لطف و رحمتش، پیش از میلاد مسیح هیچ گاه بندگان گنهکارش را نمی آمرزید؟
آیا ایمان به چنین اندیشه ای، اهانت به مقام خداوند متعال و خالق هستی  شمرده نمی شود؟

پی نوشت:
[1] سفرنامه هوك ،جلد 1،صفحه 326و327.
[2]  اریخ ادبیات سانسکریت، صفحه 80



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 88
نویسنده : محمد

دکتر حمیـد مارکوس؛ او که فردی آلمانی است و دین اسـلام را انتخاب کرده است، در مقاله ای در این رابطه می گویـد:«من از طفولیت در خودم این میل شدیـد را می دیـدم که هرآنچه مربوط به شـئون اسـلامی است را بخوانم، و لذا به طور دقیق ترجمه قرآن مجیـد را که در کتابخـانه شـهر مـا بود مطـالعه کردم... در آن وقت، عظمت تنظیم تشـریعی در قوانین اسـلامی اثر
بسـیاری در نفس من می گذاشت، و آن نهضت عجیبی که شریعت اسلامی در آن عصرها ایجاد کرد، تأثیر به سزایی در فکرم هماننـد انقلابی بزرگ گذاشت. آن گاه موفق شدم تا از نزدیک با مسـلمانان ملاقات کرده و از آنان در «برلین » کمک بگیرم و لـذا بسـیار از تفاسـیر ملاصـدرا درباره آیات قرآنی اسـتفاده کردم... و بعـد از مـدتی که با این شخصـیت فکری انس گرفتم،اسلام رابرگزیدم.
بیش از همه آنچه را که مربوط به شـئون بشـری و ارتباط انسانی بود، افکار و تصورات مرا به خود مشـغول کرد. اموری که در
جاهای دیگر نیافتم و هرگز در غیراسـلام سـخنی از آن ها نشـنیدم. توحیدی که اسلام معرفی می کند، عقیده مقدسی است که از هرگونه خرافاتی که با عقل و علوم جدید سازگاری ندارد، پیراسته است، و لذا ما هیچ گونه ضدیتی بین عقیده و علم در دین اسلام نمی بینیم و این، امتیاز خاص و بزرگی است براي کسی که تمام قدرت و استعدادهایش را در راه علوم صرف کرده است.
امتیاز دیگر این دین آن است که تعلیمات آن، تعلیماتی توخالی و آرمانی صـرف نیست که راه خود را کورکورانه در زندگی بشر دنبال کند، بلکه تعالیم اسلام، قواعد و احکامی است که در زندگی بشر به صورت ملموس نفوذ دارد.
قوانین اسلام هرگز سلب اختیار و آزادي از فرد نمی کند، بلکه ارشاداتی است که هدف از آن، تأسیس آزادي دست جمعی وعمومی است.
در خلال سـال های طولانی به کرات به این حقیقت رسـیدم که اسـلام واسـطه طلایی براي ربط بین زنـدگی فردي و زنـدگی اجتماعی است، که یکدیگر را به هم مرتبط می سازد.[1]

پی نوشت
[1] نگاهی به مسیحیت ،علی اصغر رضوانی، نشر جمکران ،صفحه 104



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 126
نویسنده : محمد

لورد هیدلی؛ از دانشمندانی که بعد از مطالعات و بحث های طولانی در دو دین معروف - مسیحیت و اسلام - اسلام را ترجیح داده و آن را اختیار کرده است، در کتابش که در مورد توجه غرب به اسلام نوشته، می گوید: « اعتقـاد کنونی من تنهـا در نتیجه بحث هـای سـال های متمادی است... من بایـد این مطلب را اعتراف کنم که بسـیار خوشـحال شـدم هنگـامی که دریافتم تمام نظریات و تجربیاتم به طور کامل مطابق با اسـلام ازکار درآمد... محبت و الفت و تسامحی که در اسلام است بسیار نزدیک تر و بیشتر است از آنچه را که مسیح آورده، آن گونه که رجال مسیحیت درکلیساهای متنوع می گویند. ملاحظه کنید عقیده تثلیث را که با حالتی از تشویش امیخته شده که هرگز عقل آن را باور نمی کند. این عقیده هدف غایی بوده کلیسا و یکی از مهم ترین عقاید اساسـی آن به حساب می آید، در حالی که اگر ما به آن اعتقاد داشـته باشـیم به هلاکت ابدی گرفتار شده ایم!! من معتقدم که هزاران مرد و زن نیز همانند من قلبا مسـلمانند ولی ترس از انتقاد و اینکه از جامعه طرد شوند، مانع شده تا عقیده قلبی خود را اظهار دارند... .من الآن به سبب اسلام آوردنم، خود را مسیحی واقعی می دانم، بهتر از آنچه که قبلا برآن بودم وامید دارم که دیگران نیز همانند من با تمام شـهامت و افتخار به حقانیت اسلام اعتراف کرده و آن را صحیح ترین دین بدانند...
کلیساهای متعدد مسـیحی هر کدامشان با دیگري تناقض آشکاری دارد و معلمین عقاید آن ها، گره هایی را بر تعالیم مسیحیت بسـته انـد که هرگز باز نخواهـد شد و عقایدي را جعل کرده اند که وحشت عظیمی را در عقول انسان ایجاد خواهد کرد... من در طول چهل سال فکر کردم تا به این حل صـحیح و رأي قطعی نزد خود رسـیدم که تمام ترکیب هاي این دین خیالی، دسـت پرورده انسان است، نه تعلیمات الهی. و بر من واجب است که اعتراف کنم که دیـدارم از شـرق باعث شد تا دلم پر از احترام وتعظیم نسبت به دین محمد گردد، دینی سلیس که به انسان می آموزد چگونه در طول مدت زندگی اش خدا را عبادت کند.
از امتیازات اصـیل اسـلام تناسب آن با تمام جنسیت هاي بشري است. لذا تنها عرب ها نبودند که از اسلام پیروي کردند... دین اسلام دینی جهانی است و قابـل پیاده شـدن در هر زمان و مکان است. و اگر براي هر جنسـیتی سازگاری دارد به طور ضـروری براي هر عقلی نیز سازگـاری دارد؛ زیرا اسـلام دین فطرت است و فطرت در انسـان هـا بـا یکـدیگر اختلاف ندارنـد و لـذا اسـلام بـا هر درجه ازپیشرفت و تمدن بشري سازگاري دارد... .

ایقاظ الغرب للاسلام، لورد هیدلی، ترجمه اسماعیل حلمی بارودی



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 99
نویسنده : محمد

بنظر میرسد پولس در تبلیغ مسیحیت مورد نظر خود از شرایطی بهره جست که حضرت مسیح و حواریون ان حضرت از آن شرایط بهره نگرفتند که مهمترین انها این سه عامل بودند

(1)- تغيير و همسان سازی تعاليم مسيحيت با عقايد رايج آن زمان.
 مردم امپراتوری روم، به خدايانی بشری اعتقاد داشتند. اين خدايان در قالب امپراتور و يا اساطير جلوه گر مي شدند.
بديهی است كه در چنين جامعه ای، تعاليم يكتاپرستانه و اعتقاد به خدايی ناديدنی نمي توانست بهراحتی غالب شود. اما
پولس با اعلام اينكه عيسی، خدايی است كه لباس جسم دربركرده و به ميان مردم آمده است[1] به نوعی همان عقايد رومی را با نامی جديد ارائه كرد. به همين دليل، مسيحيت جديد كه ابتكار و دست ساخته پولس بود بهراحتي مورد پذيرش مردم آن سامان قرارگرفت.
(2)- حذف شريعت.
شريعت موسوی، مشتمل بر احكامی سخت بود كه پايبندی به آن برای مردم بی قيد و بند آن جامعه بسيار مشكل مينمود. پولس با ادعای اينكه با مصلوب شدن مسيح، زمان عمل كردن به احكام شريعت به سر آمده است[2]،پذيرش آيين جديد را برای مردم آسان ساخت و همين مسئله توانست زمينه مناسب را برای گرايش سريع و انبوه مردم فراهم آورد.
(3)-  دستور به پيروی از حاكمان.
حكام و سلاطين، همواره با كساني كه به نوعی با حكومت آنان به دشمنی برخيزند به مبارزه مي پردازند و سعی در ازبين بردن آنان دارند. در مقابل با كسانی كه مردم را به اطاعت از آنان فرا بخوانند، تا حد امكان از در دوستی درمی آيند. حضرت مسيح، به مبارزه علني با حاكمان رومي از يكسو و رهبران فاسد يهودی از سوی ديگر پرداخته بود. همين مسئله سبب شد كه آنان با تمام توان خويش بر ضد عيسی به پا خيزند. پولس به جاي آنكه در نوع برخورد با حكام، دنباله رو مسيح باشد، از در دوستی با صاحبان قدرت درآمد. وی به پيروان خويش دستور ميداد كه بايد مطيع بی قيد و شرط حاكمان بود:
«هر شخصي مطيع قدرتهای برتر بشود زيرا كه قدرتی جز از خدا نيست و آنهايی كه هست از جانب خدا مرتب شده است حتی هركه با قدرت مقاومت نمايد مقاومت با ترتيب خدا كرده باشد... زيرا خادم خداست برای توبه نيكویی، لكن هرگاه بدی كنی بترس چون كه شمشير را عبث برنميدارد زيرا او خادم خداست و با غضب، انتقام از بدكاران ميكشد، لهذا لازم است كه مطيع او شوي.»[3]. 

پولس با بهره گيری از اين سه عامل، توانست هم از خشم حاكمان در امان بماند و هم به راحتی، مردم را به پذيرش مسيحيت جديد متقاعد سازد

 

پی نوشت :
[1] فیلیپیان ،7: 2-6.
[2] رومیان ،26: 3-21 .
[3] رومیان 13 :1-5 .



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 112
نویسنده : محمد

به اعتقاد مسيحيان هيچ يك از كتاب ها, نامه ها و حتى انجيل هاى چهارگانه در عهد جديد به صورت نوشته شده از سوى خداوند فرود نيامده است, چنان كه هيچ يك از نوشته هاى عهد جديد, تأليف عيسى(ع) نيست.[1]
لاون تولستو از بزرگان مسيحيت مى گويد:
(كسى كه انجيل را مى خواند بايد بداند كه عيسى مسيح در تمام مدت عمر خويش كتابى ننوشت, عيسى را نمى توان مانند بلاتون, فيلون و بامارك فريلى دانست; حتى او مانند سقراط كه تعاليم خود را به شاگردان روشنفكر و مستقل القاء مى كرد نيز نبود, زيرا شاگردان مسيح عده اى افراد ساده و در عين حال نادان بودند كه با مسيح(ع) زندگى مى كردند. آنها در زمان عيسى(ع) آنچه را از او آموخته بودند ثبت نكردند, اما پس از گذشت زمانى نسبتاً طولانى كه تقريباً در حدود صد سال طول كشيد, آنها به فكر ثبت و ضبط آموخته هاى خود برآمدند و اقدام به نگارش سخنان مسيح(ع) نمودند.[2]
وليم ادى يكى از مفسران انجيل, هيچ يك از كتاب ها و نامه هاى عهد جديد را اثر عيسى(ع) نمى داند او مى گويد:
(به يقين عيسى(ع) هيچ يك از اين كتاب ها و نامه ها را ننوشته است در روزهاى نخست و اوايل ظهور مسيحيت, عهد جديد, زبان به زبان فرا گرفته مى شد و تا بيست سال پس از صعود عيسى هيچ يك از اين نوشته ها وجود نداشت.[3]
جان ناس نويسنده كتاب (تاريخ جامع اديان) مى نويسد: (روشن است كه عيسى(ع) تعاليم و درس هاى خود را تحرير نكرد, بلكه به شاگردان خاص خويش اعتماد نمود و آنها را به اطراف جهان فرستاد تا انديشه ها و باورهاى او را براى ديگران بيان كنند.)
همو در ادامه اين بحث از سخن تاريخ نويسان سود مى برد و مى گويد: (تمام مورخان بر اين باورند كه تعدادى از نوشته هاى عهد جديد از سوى شاگردان مسيح(ع) و پس از ارتحال وى تهيه شده است.)[4]
چنان كه گفته شد, هيچ يك از مسيحيان, عيسى(ع) را نگارنده انجيل ها و نوشته هاى عهد جديد نمى دانند, اما با اين وجود درباره كسانى كه كتاب هاى عهد جديد را نوشته اند اختلاف دارند . براساس تعاليم كليسا انجيل ها وحى الهى خوانده مى شوند و نويسندگان آنها كه از شاهدان و ناظران اعمال مسيح(ع) بودند, هنگام نگارش انجيل ها با روح القدس ارتباط داشتند و با الهام از او به ثبت آيات مى پرداختند.
در برابر تعاليم كليسايى و اعتقاداتى كه كليسا تبليغ مى كند, كرى ولف تعاليم كليسايى را نمى پذيرد. او مى گويد:
(اگر انجيل ها با الهام از روح القدس نوشته شده اند, هيچ ضرورتى ندارد كه نويسندگان انجيل ها را از شاهدان و ناظران اعمال مسيح بخوانيم, زيرا آنچه آنها نوشته اند با الهام از روح القدس بوده; بنابراين نيازى نيست كه آنها ناظر و شاهد اعمال مسيح باشند.)[5]
به نظر مى رسد ولف تأكيد و اصرار كليسا را براى اثبات آن كه نويسندگان انجيل ها شاهد و ناظر اعمال مسيح بودند, تنها در صورتى صحيح و درخور توجه مى داند كه انجيل ها را نوشته بشرى بدانيم و به آنها به چشم نوشته آدميان بنگريم. انديشه هاى كليسايى از سوى عده ديگرى از انديشمندان غربى مورد نقد و بررسى قرار گرفته است.
ديبلوس, ايزلروكارناك با بررسى اختلافات و بى نظمى هاى كتاب مقدس به اين نتيجه مى رسند كه اين نوشته ها به وسيله روحانيون كليسا تنظيم شده و نزديكان و حواريون عيسى(ع) هيچ نقشى در تهيه و تنظيم آن نداشته اند.[6]
كارل كائوتسكى انجيل نويسان را افرادى سخت نادان مى خواند كه نظريات آنها درباره بسيارى از مسائل غلط از آب درآمد.[7]
همو مى نويسد:
(امروزه ثابت شده است كه انجيل ها و هيچ يك از آثار مسيحيت از سوى معاصران عيسى(ع) نوشته نشده است.)[8]
به اعتقاد اسپينوزا عهد جديد و بخصوص انجيل ها وحى الهى نمى باشند. او مى گويد: پولس در نامه اى كه به اهالى كورنثه نوشت ميان دو نوع و دو صورت از تبشير فرق نهاد: 1. تبشيرى كه برخاسته و برگرفته از وحى است. 2. تبشيرى كه برگرفته از معرفت انسانى است. بنابراين, ا ين سؤال در مورد نوشته هاى عهد جديد پيش مى آيد كه حواريون به چه اعتبار سخن مى گفتند؟ آيا به اعتبار آن كه بر ايشان وحى مى شود, يا به اين اعتبار كه در شمار فقها قرار داشتند.
در باور اسپينوزا نويسندگان عهد جديد صاحب وحى نبودند. چه اينكه انبيا و يا صاحبان وحى هنگامى كه سخن مى گويند گفته هاى خود را سخن خداوند معرفى مى كنند. مثلاً مى گويند: اين كلام پروردگار است. اما حواريون چنين روشى ندارند و سخن خود را كلام خداوند معرفى نمى كن ند; براى نمونه پولس در نامه اول خود به قرنتيان كه از نوشته هاى عهد جديد است بارها به مخاطب خود يادآور مى شود كه آنچه من مى گويم نظر شخصى من است نه خدا. (زن تا زمانى كه شوهر او زنده است حق ندارد با مرد ديگرى ازدواج كند, اما زمانى كه همسر او فوت كرد مى توا ند با ديگرى ازدواج كند. البته اين حكم خداوند است اما نظر شخصى من آن است كه در صورتى هم كه همسر او مرد به عقد او باقى باشد و با مرد ديگرى ازدواج نكند.)[9] و از سوى خداوند در اين مسئله نزد من چيزى نيست.[10]
هرگاه يكى از حواريون بگويد: (نزد ما از سوى خداوند حكمى است) مقصود او از اين جمله آن نيست كه خداوند به من وحى كرده است بلكه او مى خواهد مطلب خويش را مستند به مسيح كند و آن را از تعاليم مسيح به شمار آورد.[11]
افزون بر اين, صاحبان وحى به هنگام بيان آيات الهى استدلال نمى كنند, اما حواريون هميشه با استدلال, گفته هاى خويش را زينت مى بخشند.[12]
به باور اسپينوزا انجيل ها وحى الهى به شمار نمى آيند. او به صورت استفهام انكارى مى گويد:
(كدام يك از ما مى توانيم باور كنيم خداوند اراده كرده داستان و قصه عيسى(ع) را بيان كند و آن را چهار بار براى بشر تكرار نمايد؟!)[13]

 

برگرفته از مقاله كتاب مقدس در نگاه انديشمندان غربي، نشریه پژوهش های قرانی ،شماره 1

پی نوشت :

[1]. مركز اللوثرى للخدمات الدينية, سئوال و جواب , 1/ 49.
[2]. تولستو, انجيل تولستو / 34.
[3]. كنز الجليل فى تفسير الانجيل, 1/ 3, به نقل از: آشنايى با مكتب مسيحيت / 339.
[4]. ناس, جان, تاريخ جامع اديان / 575.
[5]. ولف, كرى, مفهوم انجيل ها / 17 ـ 18.
[6] . آشتيانى, جلال الدين, تحقيقى در دين مسيحيت / 29.
[7] . كائوتسكى, كارل, بنيادهاى مسيحيت, ترجمه عباس ميلانى / 34.
[8]. همان / 33.
[9]. كتاب مقدس, باب 7 آيه 40.
[10]. همان.
[11]. عويضة, كامل محمد محمد, الاعلام من الفلاسفة, باروخ اسپينوزا / 169.
[12]. كتاب مقدس, قرنتيان اول, باب 10 آيه 15.
[13]. عويضة, كامل محمد محمد, الاعلام من الفلاسفة, باروخ اسپينوزا / 171. 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , کتاب مقدس ,
تاریخ :
بازدید : 228
نویسنده : محمد

مسـیحیان گرچه ادعا می کنند که مبدأ هستی در همه مظاهر عالم تجلی نموده جز آن که در مسـیح، به کمال تجلی ظاهر شده

است، اما کمال تجلی را در « تجسم خدا» فرض می کنند که مفهومی کاملا مادی و شـرك آلود است .انان تفاوت میان
تجلی و تجسم را در نیافته اند، آري خداوند در همه چیز تجلی کرده ولی عین همه اشیا و متحد با آن ها نیست، چنان که عقل
و هوش آدمی در صـنایع و مخترعات او تجلی نموده، اما هیچ گاه کسـی ادعا نمی کند که تلفن و تلگراف و ماشین و هواپیما،
عینا همان عقل و هوش بشرند! ضمنا هر موجودي به اندازه خودش خدا را نشان می دهد و بر او دلالت دارد، نه به اندازه خدا،
که بیرون از اندازه آن هاست، همان گونه که مسـیح هم در حد خود نمایانگر خداست. و لذا در انجیل یوحنا آمده است: « پدر
از من بزرگ تر است»
و در انجیـل مرقس و لوقـا می خوانیم که مسـیح علیه السـلام بـا حالتی اعتراض آمیز به کسـی که او را اسـتاد نیکو می خوانـد،
فرمود: چرا مرا نیکو می خوانی؟ هیچ کس جز خدا نیکو نیست.

پی نوشت :

[1] انجیل یوحنا، 14 : 28
[2] مرقس ،10 :18    / لوقا ،18 :19



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 151
نویسنده : محمد

پولس براي ترویج مسیحیت بین غیر یهودیان،دو کار و در حقیقت دو تحریف عمده در مسیحیت انجام داد:

-1- مسـیحیت را از نظر عمل آسان گردانیـد؛ زیرا براي غیر یهودیان، عمل به دسـتورات بسـیار پیچیده یهودیت سـخت بود، لذا
پولس شریعت را از مسیحیت حذف کرد و ایمان را براي رستگاري کافی دانست.
-2- از نظر عقیدتی نیز مسیحیت را چنان تغییر داد که پذیرش آن براي مشرکان امپراطوري روم آسان باشد.
جان بی ناس می نویسد: اما چون وي نزد امم غیر یهودي به دعوت مبعوث بود، فکر مسیحیت و بعثت و رجعت او به کلی نزد
ایشان بیگانه بود. از این رو پولس از راه دیگر که متناسب با فکر و اندیشه آن قوم بود در آمد.[1]
او همچنین می گوید: پولس حواري را غالبا دومین مؤسـس مسـیحیت لقب داده اند و مسـلما او در این راه تلاش بسـیار کرد و
طرفـداران اصول و شـریعت موسوي را مغلوب سـاخت، به طوري که آن هـا اهمیت موقعیت و مقـام خود را بر اثر تلاش
پولس از کف دادند، ولی اهمیت او بیشتر از آن جهت بود که وي اصول لاهوت و مبادي الوهی "تئولوژیک" خاصـی به وجود
آورد.[2]
از مسـیحیان یهودي الاصل که مخالف انـدیشه هاي پولس بودنـد، فرقه اي به نام "ابیونی ها" به وجود آمدنـد که حتی پولس را
کافر می پنداشتند. ولی در عین حال پولس پیروان بسـیاري را به سوي خود جـذب کرد. وي به جهت تحصـیلات فراوانی
که در طرطوس قیلقیه داشـته و از مراکز فلسـفی آنجـا متـأثر بوده، بعـد از وارد شـدن در مسـیحیت تـأثیر به سـزایی در تعلیمات
حضـرت مسیح علیه السلام می گذارد، و شریعت و تعالیم آن حضرت را با داخل کردن افکار فلسفی خود دگرگون می سازد.
او به شـهرهاي عرب، فلسـطین، سوریه، لبنان، ترکیه، یونان، قبرس، روم و اسـپانیا سفر می کند و افکار خود را در بین مردم آن
دیار منتشر می سازد
و لـذا می تـوان مسـیحیت را بعـد از حضـرت عیسـی علیه السـلام به این مرد نسـبت داد که به طـور حتم معصوم نبوده و افکـار
مکـاتب فلسـفی را در مسـیحیت وارد کرده است. و بـا مراجعه به عهـد جدیـد پی می بریم که انجیل ها بهره زیادي از افکار او
دارند.

پی نوشت

[1] تاریخ جامع ادیان،جان ناس ،مترجم علی اصغر حکمت ،صفحه 617

[2] تاریخ جامع ادیان،جان ناس ،مترجم علی اصغر حکمت ،صفحه 613

[3] برگرفته از کتاب نگاهی به مسیحیت ، علی اصغر رضوانی ،نشر مسجد جمکران ، صفحه 40



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 95
نویسنده : محمد

پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب _از سال 325میلادي که روحانیون متعصب مسـیحی در شوراي نیقیه، عقیده " آریوس" کشـیش یکتاپرست را باطل اعلام کردند، سـخت گیري نسـبت به روشنفکران و موحدان مسیحی آغاز شد و به پشتیبانی کنْستانْتین –امپراطور روم - کوشیدند تااعتقاد نامه شوراي نیقیه را بر مردم تحمیل کنند. بنا بر اعتقاد نامه مزبور عیسی مسیح پسر خدا بود و جنبه الوهیت داشت .این اعتقاد نامه خرافی و شـرك آلود، ملاك تشـخیص مومنان مسـیحی از بـدعت گزاران  شد و به اسـتناد آن درطول تاریخ هزاران تن را شکنجه داده و به قتل رساندند. با گذشت زمان، سـختگیري هاي کشـیشان رو به فزونی نهاد تا آن که در قرون وسـطی به اوج خود رسـید. اسقف سواسون درسال 1114میلادي، گروهی از کسانی را که الوهیت مسیح را قبول نداشتند، زندانی ساخت ومسیحیان موحد را کشان کشان به پاي تل هاي هیزم بردند و زنده زنده در آتش افکندند[1] .

فردریـک دوم در خلاـل سال هاي (1120 - 1139م ) قـوانینی وضـع کرد کـه به مـوجب آن هرکس به جرم بـدعت گزاري ازجانب کلیسا محکوم می شد، او را به حکومت تحویل می دادند تا در آتش بسوزانند.[2].
فیلیپ کنت فلانـدر، به دستیـاري اسـقف اعظم " رنس" جمع کثیري از روحـانیون و روسـتاییان و دوشـیزگانو زنان شوهردار وبیوگان و... را زنده زنده در آتش سوزاند و اموال آن ها را ضبط نمود.[3].

پاپ اینوسان چهارم ،در فرمان پانزدهم ماه مه سال 1252م-  تصریح نمود که به کار بردن شکنجه به منظور قلع و قمع کردن بدعت گزاران جایز است. پس از وي، الکساندر چهارم در سی ام نوامبر  1259م -  و پاپ کلمان پنجمنیز رأي او را تأیید نمودند.[4].
در سـال ( 1215م) پـاپ اینوسـان سوم به کلیه حکام دسـتور نمود تا رسـما سوگنـد یاد نماینـد که کلیه کسانی را که کلیسـا محکوم ساخته، معدوم نمایند وگرنه به جرم اِلحاد محکوم خواهند شد.[5].
شگفت آور آن که مفتش هاي انگیزیسـیون، حتی تعـدادي از مردگان را نیز محاکمه نمودند و سـپس نعش آن ها را در زنبیل ها نهاده در شهر گرداندند و سپس همه را به آتش کشیدند.[6].
تاریـخ نویس اروپـایی "جـان بگنـل بري" می گویـد: تعصب پوریتـان ها در سال ( 1648م) مسـبب صـدورفرمانی شـد که به موجب آن هرکس تثلیث و الوهیت مسـیح و ...را قبول نداشت، درمعرض اعدام قرار می گرفت.[7].

پی نوشت :

[1] مقدمه اي بر سیر تفکر در قرون وسطی، اثر محمد رضا فشاهی ص .95-97

[2] همان

[3] همان

[4] دیباچه اي بر عالم تفتیش عقاید در اروپا و آمریکا، اثر تستا، ص .52

[5] مقدمه اي بر سیر تفکر در قرون وسطی، اثر محمد رضا فشاهی ص .95-97

[6] دیباچه اي بر عالم تفتیش عقاید در اروپا و آمریکا، اثر تستا، ص .33

[7] تاریخ آزادي فکر، ترجمه حمید نیر نوري، ص .54



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 135
نویسنده : محمد

موضوع شـریعت زدایی که در فلسـفه مسـیحیت آمـده، به هیچ وجه قابل دفاع نیست. اگر گمان کنیم که خالق گیتی چون دید آدمیان نمی توانند از راه عمل به احکام شـریعت رسـتگار شوند، ناگزیر "ایمان به پسرش" را جانشین آن ساخت، خطایی بس روشن است؛ زیرا خود مسـیح علیه السـلام شـریعت زدایی را بنابر گزارش متی باطـل شـمرده [1]. این پولس بود که قید شـریعت را از مسـیحیت برداشت و آشـکارا گفت: اکنون از قید شـریعت آزاد شده ایم  [2] . لذا مسیح و حواریون چنین تعلیمی را نیاوردند .تعلیمات پولس موجب شـد که ارزش و اهمیت عمـل در میـان مسـیحیان رو به کاهش نهـد. پولس معتقد بود که شـریعت، گرچه مصدر آن خداست ولی به واسـطه ملائکه به بشر فرستاده شده است و این دلیل بر ضعف آن است [3] روشن است هنگامی که عمل، اعتبارخود را از دست بدهـد بی بنـد و بـاري و لاابـالیگري جاي آن را می گیرد. بنابراین پولس را تا انـدازه اي بایـد مسؤول فسادي دانست که در جهان مسیحیت رواج دارد و این مسؤولیت به ویژه براي یک رهبر مذهبی مسؤولیتی بس گران است. هم اکنون نیز بی بنـد و بـاري هـا و تجـاوزات عملی و فسـاد اخلاقی که در میان مسـیحیان ملاحظه می شود بی رابطه با فلسـفه پولسـی نیست. راستی اگر آدمی از عمل به شریعت در پیشگاه خدا رستگار نگردد، پس تکلیف پیامبران پیش از مسیح و پیروان آن ها چه می شود؟ مگر نه این که ایشان علاوه بر ایمان به خـدا، دسـتورات او را نیز اجرا کردند و از راه "ایمان و عمل صالح" به رسـتگاري رسیدند؟

پی نوشت :
[1] انجیل متی 5  : 17 و18 .
[2] نامه پولس به رومیان ، 7 : 6 .
[3] معجم اللاهوت الکتابی ،پولس باسیم ، ص 446 .
[4]  نگاهی به مسیحیت ،رضوانی



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 139
نویسنده : محمد

 

دنیس وارینگتون فراي؛ او که یک شخصیت استرالیایی است، بعد از تحقیق فراوان به دین اسلام گرویده است. وي درباره علت پـذیرش اسـلامش می گوید: اسـلام و تعلیمات نورانی اش سـزاوار است که روح جدید را در کالبد انسان ایجاد کند؛ اسـلامی که داراي منطقی سالم و موافق با عقول است. شـهادت و گواهی " لااله الّا الله، محمـد رسول الله " چقـدر این دو کلمه زیبا و چه بسـیار عالی و لـذت بخش است. در اینجا آن تکلفات سـنگین؛ از قبیل: پدر، پسـر، روح القدس، نیست. آن تکلفات هولناك که روح هاي آزاد از آن فرار می کند و عقول بشر به هراسلوبی که برسد به آن ها قانع نمی گردد.
به طور حتم روح اسـلام، روح جدیـد بوده و منهـج و روش آن قابـل تطبیق بر دنیاي امروز است. مشاهـده کنیـد قانون مساوات بشـریت را که از مـدت هـا پیش، کلیسا شـعار آن را می دهـد، در حالی که وضع موجود در خود کلیسا این گمان را باطل می کنـد، بلکه این ادعا شـعاري توخالی و جـداي از حقیقت است؛ زیرا نظام طبقاتی که در سلسـله شخصـیت هاي دینی از پاپ تا اسـقف و... موجود است، نظـامی است براساس تفاوت طبقاتی، و این به جهت دسترسـی بر امتیازات و درجات در کلیسا است.
آن ها اسم دین و خدا را به جهت رسیدن به اهدافشان یدك کشیده اند. چقدر فاصله است بین چنین نظامی و نظام اسلامی که به محمد (صلی االله علیه وآله)  وحی شده است.

 

پی نوشت : کتاب نگاهی به مسیحیت ، رضوانی ، صفحه 105



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 170
نویسنده : محمد

جریانهای مختلف مسیحیت تبشیری متاسفانه امروزه چهره ای مهربان و حامی صلح از مسیحیت نشان داده ودر عوض  اسلام را دین قتل و غارت معرفی می کنند با مرور تاریخ مسیحیت و اسلام  صحت وسقم این ادعا روشن میشود به عنوان نمونه فقط گوشه ی کوچکی از تاریخ و رفتار مسیحیان و مسلمین در جنگهای صلیبی را بررسی میکنیم و قضاوت را بر عهده وجدانهای بیدار می سپاریم .

ویل دورانت در تاریخ تمدن ضمن تاکید بر حس جاه طلبی مسیحیان به عنوان یکی از علل اصلی و مستقیم برپایی جنگ های صلیبی، در مقام ارائه آمار جنگ اول صلیبی (1095-1099م) می نویسد: سرانجام در هفتم زوئن 1099م بعد از یک جنگ سه ساله – که قوای صلیبی را (از سی هزار نفر) به دوازده هزار نفر کاهش داده بود – سرداران صلیبی با دلی خوش و تنی کوفته به مقابل دیوارهای اورشلیم رسیدند.

ویل دورانت در ادامه از قول « رمون کشیش » که شاهد وقایع جنگ با مسلمانان بود، چنین نقل می کند: چیزهای بدیعی از هر سو به چشم می خورد. سرهای گروهی از مسلمانان را از پیکر جدا کردند... گروهی دیگر را با تیر کشتند یا مجبور کردند خود را از برج ها به زیر افکنند. پاره ای را چندین روز شکنجه دادند و آنگاه سوزانیدند... در کوچه ها توده هایی از سرها و دست و پای کشتگان دیده می شد. هر سو اسب روان می کردی، در میان اجساد کشتگان و لاشه اسبان بودی.

درباره جنگ چهارم صلیبی (1202-1204م) می نویسد: سربازان صلیبی، که مدت ها بود در انتظار لقمه ای چنین چرب و شیرین به سر می بردند، اینک در اثنای هفته عید فصح،  چنان قسطنطنیه را مورد تاراج قرار دادند که حتی رم در یورش واندال ها و گوت ها نظیرش را ندیده بود... اصیل زادگان لاتین، کاخ ها را بین خود تقسیم کردند. لشکریان وارد خانه های مردم، دکان ها و ... شدند و آنچه پسند خاطرشان افتاد، به عنوان غنیمت، برداشتند. اینوکنتیوس سوم شاکی بود که سپاهیان صلیبی در برابر سرکشی نفس اماره، به سن، جنس، حرفه، دین و هیچ چیز دیگر اعتنا نداشتند...  . در میان این چپاول ها، کتابخانه ها به یغما رفت و کتاب های خطی گران بها خراب یا ناپدید شد..1

در سال (1099م) شـهر معره را به اشغال نظامی خود درآوردند. در " معره " سه روز تمام اهالی آنجا را از دم تیغ گذرانیده و عده زیادي را اسیر کردند.
رائول دوکـان، تاریـخ نویس و وقایع نگار غربی می گویـد: در معره جنگ جویان ما بزرگسالان مسـلمان را در دیگ جوشاندند و کودکان را به سیخ کشیدند و روي آتش کباب کردند و گوشتشان را خوردند.2

برعکس کشتارهای فجیع جنگجویان مسیحی، صلاح الدین ایوبی در موقع فتح بیت المقدس دستور داد از غارت خانه های مردم خود داری کنند و کسی را نکشند و نیز اجازه داد مسیحیان با اموال خود شهر را ترک نمایند.او اعلام کرد مسیحیان میتوانند به زیارت اماکن مقدس خود بروند. وقتی زنهای فقیری که شوهرهانشان جزء اسرای جنگی بودند گریه کنان نزد او آمدند شوهران آنها را بدون مطالبه وجهی که برای بازخرید اسرا معمول بود آزاد کرد.3

پی نوشت :
1 -.ویل دروانت، تاریخ تمدن (عصر ایمان)، ج4، ص787-821 .
2 - جنگ هاي صلیبی از دیدگاه شرقیان، عبدالرضاهوشنگ مهدوی ،ص 61 .
3-Hans Hauser: Die Kurden, Stiefsöhne Allahs. Herbig Verlag (Mai 1983), Ullstein Tb (1990)



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 103
نویسنده : محمد

مورخ مشـهور انگلیسـی "مستر ولز" می گوید: هر دینی که با مدنیت در تمام شئونات زندگی همراهی نداشته باشد، آن را بر دیوار زده و هرگز در آن تأ ّمل نکنید؛ زیرا دینی که همپاي مدنیت و جامعه و در کنار آن نباشد، شري است بر اصحاب آن که آن ها را به هلاکت خواهد کشاند.
تنها دین حقی که من مشاهده کردم با مدنیت همراهی دارد، همان دیانت اسـلامی است. هرگاه کسی خواست از این مطلب آگـاهی پیـدا نمایـد بایـد قرآن را مطـالعه کنـد و در آنچه از نظریات علمی و قوانین و نظام هاي مربوط به مجتمع آمـده، تأمل نمایـد؛ زیرا قرآن کتاب دینی، علمی، اجتماعی، تهـذیب اخلاقی و تاریخی است و بسـیاري از نظام ها و قوانینش، حتی در این زمان قابل اسـتعمال و پیاده شدن است، چنان که تا روز قیامت نیز قابل اجرا خواهد بود. و اگر کسی از خوانندگان از من طلب کند تا براي او دین اسـلام را تعریف کنم، آن را این گونه توضـیح می دهم: اسلام دین مدنیت است. آیا در توان کسی هست تا براي من موقعیتی را ذکر کند که دین اسلام مغایر با مدنیت و پیشرفت ظهور پیدا کرده است؟
 

 

پی نوشت : نگاهی به مسیحیت ،رضوانی صفحه 144



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 131
نویسنده : محمد

 

از سال 325میلادي که روحانیون متعصب مسـیحی در شوراي نیقیه، عقیده " آریوس" کشـیش یکتاپرست را باطل اعلام کردند، سـخت گیري نسـبت به روشنفکران و موحدان مسیحی آغاز شد و به پشتیبانی کنْستانْتین – امپراطور روم - کوشیدند تااعتقاد نامه شوراي نیقیه را بر مردم تحمیل کنند. بنا بر اعتقاد نامه مزبور عیسی مسیح پسر خدا بود و جنبه الوهیت داشت .
این اعتقاد نامه خرافی و شـرك آلود، ملاك تشـخیص مومنان مسـیحی از بـدعت گزاران  شد و به اسـتناد آن درطول تاریخ هزاران تن را شکنجه داده و به قتل رساندند.
با گذشت زمان، سـختگیري هاي کشـیشان رو به فزونی نهاد تا آن که در قرون وسـطی به اوج خود رسـید. اسقف سواسون درسال 1114میلادي، گروهی از کسانی را که الوهیت مسیح را قبول نداشتند، زندانی ساخت و مسیحیان موحد را کشان کشان به پاي تل هاي هیزم بردند و زنده زنده در آتش افکندند(1)
فردریـک دوم در خلاـل سال هاي (1120 - 1139م ) قـوانینی وضـع کرد کـه به مـوجب آن هرکس به جرم بـدعت گزاري ازجانب کلیسا محکوم می شد، او را به حکومت تحویل می دادند تا در آتش بسوزانند.(2)
فیلیپ کنت فلانـدر، به دستیـاري اسـقف اعظم " رنس" جمع کثیري از روحـانیون و روسـتاییان و دوشـیزگان و زنان شوهردار وبیوگان و... را زنده زنده در آتش سوزاند و اموال آن ها را ضبط نمود.(3)

پاپ اینوسان چهارم ،در فرمان پانزدهم ماه مه سال 1252م-  تصریح نمود که به کار بردن شکنجه به منظور قلع و قمع کردن بدعت گزاران جایز است. پس از وي، الکساندر چهارم در سی ام نوامبر  1259م -  و پاپ کلمان پنجمنیز رأي او را تأیید نمودند.(4)
در سـال ( 1215م) پـاپ اینوسـان سوم به کلیه حکام دسـتور نمود تا رسـما سوگنـد یاد نماینـد که کلیه کسانی را که کلیسـا محکوم ساخته، معدوم نمایند وگرنه به جرم اِلحاد محکوم خواهند شد.(5)

شگفت آور آن که مفتش هاي انگیزیسـیون، حتی تعـدادي از مردگان را نیز محاکمه نمودند و سـپس نعش آن ها را در زنبیل ها نهاده در شهر گرداندند و سپس همه را به آتش کشیدند.(6)
تاریـخ نویس اروپـایی "جـان بگنـل بري" می گویـد: تعصب پوریتـان ها در سال ( 1648م) مسـبب صـدور فرمانی شـد که به موجب آن هرکس تثلیث و الوهیت مسـیح و ...را قبول نداشت، درمعرض اعدام قرار می گرفت.)7)

 

پی نوشت :

1-      مقدمه اي بر سیر تفکر در قرون وسطی، اثر محمد رضا فشاهی ص .95-97

2-      همان

3-      همان

4-      دیباچه اي بر عالم تفتیش عقاید در اروپا و آمریکا، اثر تستا، ص .52

5-       مقدمه اي بر سیر تفکر در قرون وسطی، اثر محمد رضا فشاهی ص .95-97

6-       دیباچه اي بر عالم تفتیش عقاید در اروپا و آمریکا، اثر تستا، ص .33

7-      تاریخ آزادي فکر، ترجمه حمید نیر نوري، ص .54

 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 113
نویسنده : محمد

 

در جهـان مسـیحیت به علت روش خشونت بـار روحانیون درگذشـته، و به دلیل انـدیشه هاي موهومی که هم اکنون نیز کلیسـا
عرضه می کند، بسـیاري از مردم متمدن نسبت به اساس دیانت بدبین و بی اعتقاد شده اند، و حتی افراد فراوانی به الحاد و کفر
گرویده اند.

آیـا منشأ این لغزش فکري چیزي جز همان تعالیم کلیساست که هرگاه از خـدا سـخن به میان می آورنـد، او را پـدر مسـیح می
دانند؟
هنگامی که ارباب کلیسا، خدایی را به مردم متمدن معرفی می کنند که ذاتی دگرگون شده و متحول دارد و او را از مرتبه فوق
ماده به تجسـد می کشاننـد و به دارش می آویزنـد و به پندار نادرست پولس: "ملعونش می سازند تا لعنت بندگان را باز خرید
کنـد: و سـپس دوام جهان بیکران را بر عهده چنین موجود متحول و ُ مردنی و محکومی می نهند، البته جا دارد که "ماتریالیسم"
با این شیوه از خداشناسی به پیکار برخیزد و بگوید: خدا انسان ها را نساخته است بلکه انسان ها خدارا ساخته اند.

کنت لئو تولسـتوي - فیلسوف مشـهور روسی - می گوید: »...به خود گفتم (او)وجود دارد و فقط در همین لحظه که وجود او
را تصـدیق کردم حیات در من دمیـده شد و من امکان زندگی را احساس کردم و لذت وجود را درك نمودم. اما چون پس از
تصدیق به وجود خدا در پی آن رفتم که نسبت خود را با او بدانم و چون در این مقام به تبعیت قوم، تصور خدایی را کردم که
خالق ما است و در سه شـخص تجلی کرده و پسـر خویش عیسی مسیح - نجات دهنده ما را - فرستاده است، آن خدا باز از من
و جهان جدا گشت و چون تکه یخی در مقابل دیدگانم آب شد.
باز چیزي در من باقی نماند و باز چشمه حیات در من خشک شد و من همچنان مأیوس ماندم....

 آیا کلیسا تا حدود زیادي مسؤول شیوع الحاد و مادي گري در غرب نیست؟



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 102
نویسنده : محمد

 

کشـیش ر.ج. فلورز؛ او که کشیشـی انگلیسـی بوده، بعـد از مطـالعه بسـیار دربـاره اسـلام، پی به ح ّقـانیت آن برده و آن را
انتخاب کرده است. وي در این باره می گویـد: بعد از آن که به عنوان (کشیش)  منصوب شدم، مشاغل مربوط به کلیسا را رها
کرده و اوقاتم را صرف معالجه مریض ها و برآوردن حاجات افراد و حمایت از حیوانات نمودم، تا از اعمال فرقه "ارتودوکس«
و سـایر فرقه هـاي مسـیحی اطلاـع پیـدا کرده، مقـدار توجه آن هـا به رفـاه عمومی و نیز صـدق نیت آنـان را در کارهاي خیریه
امتحان کنم. ولی - مع الاسف - در آن ها غیر از مظاهر ریا و عقاید خرافی محض نیافتم.
آري، بسـیط بودن و سادگی دین اسـلام و صـحت طبیعی و واقعیت سیره مسلمانان، اثر نهایی خود را در من گذاشت تا تصمیم
قطعی خودم را براي پذیرش این دین بگیرم و الآن در خود آرامشـی می یابم. من یک هدف در زندگی خود دارم و آن توفیق
بر کامـل ترین و تمام ترین خـدمت عمومی الهی در طول زنـدگانی و در راه خـداي واحـدي است که براي او شـریکی نیست.
حمد مخصوص خدایی است که مرا به این دین موفق ساخته و این تقدیررا براي من مقدر ساخته است. آرزویم این است که به کمک خدا کوشش فراوان در راه اسلام و مسلمانان نمایم.
مرا بنـده اي کوچـک و خـادمی حقیر در راه هـدف بلنـد و پـاك که همان برادري انسانی در سایه ایمان به خـداي متعال و در
خدمت بشریت در سطح جهان و زندگی اجتماعی عمومی است، بدانید.
من در اینجا اعلان می کنم که در این قضـیه ام هیچ اکراه یا نفوذ و فشار خارجی وجود نداشته است، و این تصمیم و عزمم در
انتخاب این راه در کمال آزادي و اراده خودم بوده است..

 

پی نوشت :

کتاب نگاهی به مسیحیت ، علی اصغر رضوانی ،صفحه 103



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 125
نویسنده : محمد

 

کنود هلمبو )علی احمـد(؛ او که نویسـنده و روزنـامه نگـار دانمارکی است، اسـلام را اختیار کرده و درباره آن می گویـد:
»من از اعماق قلبم ایمان دارم که آینده عالم براي اسـلام است، و نصـرانیت به طور حتم از هم پاشیده می شود. انسانیت راحت
نمی شود مگر زمانی که تعالیم محمد و عیسـی را پیروي کند، ولی نصـرانیت مملو از عقایدي است که من آن ها را نمی فهمم
و فایده اي هم براي آن نمی شناسم...
من شما را به عواملی که سبب شده تا در دین تحول پیدا کنم خبر می دهم. اما اسباب جوهري بر من دشوارتر است تا آن ها را
تغییر دهم. و آنچه بر آن قدرت دارم تا آشـکار نمایم این که ایمانم به اسـلام راسخ است و تا خدا نخواهد باقی نخواهد ماند و
متزلزل نخواهد شد. من معتقدم که عالم بین دو امر است:
یکی کفر کـه در روسـیه پیش می رود، و مـاده را خـدا فرض کرده انـد؛ کفري که به زودي زمین گیر خواهـد شـد، علی رغم
تلاش هایی که شخصیت هاي متف ّکر مارکسیست و سرکش براي پیشرفت آن انجام دادند.
و دیگري اسلام؛ دینی فطري و آسان که انسان را به ایمان به خداي عزیز امر کرده و آیات قرآنش به راه رستگاري دعوت می
نماید، و لذا من به آن ایمان ثابت دارم... .

 

پی نوشت:

کتاب نگاهی به مسیحیت ، علی اصغر رضوانی  صفحه 102 .به نقل از مجله "الرابطه الاسلامیه السوریه"، اول ماه رجب، سال .1352



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 111
نویسنده : محمد

جان بی ناس : شک نیست که او - عیسی -

خود را رسول الهی می دانسته است و یقین داشته که خداوند او را به پیغمبري برانگیخته است. او مانند عاموس نبی بر آن بوده
که خدا وي را برگزیده و براي ارشاد خلایق فرستاده است.

تاریخ ادیان ، جان ناس، ترجمه علی اصغر حکمت، صفحه  .596



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 159
نویسنده : محمد

 

گوسـتاو لوبون می نویسد: مسیحیت در پنج قرن اول حیات خود با جذب عوامل فلسفی و مذهبی و یونانی و شرقی؛ به تط ّور و

پیشـرفت خود ادامه داد و به همین ترتیب مخلوطی از معتقـدات شـرقی مخصوص ًا معتقـدات مصـري و ایرانی که در حوالی قرن

ا ّول میلاـدي در سـرزمین هـاي اروپایی انتشار یافته بود گردیـد. مردم تثلیث تازه اي را به نام پـدر، پسـر، روح القـدس به جاي

تثلیث قدیمی " نروپی تر"، "ژنون " و " نرو"پذیرفتند. 

(کتاب راه خدا شناسی ، ص 38 )



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 139
نویسنده : محمد

 

هر ِدر ( 1803 - 1744م)  فیلسوف و منتقد آلمانی :  باید تصـریح کرد که مسیح موجود در انجیل هاي

متی، مرقُس و لوقا با مسیحی که یوحنا در انجیل خود معرفی می کند به گونه اي سازش ناپذیر داراي اختلاف است.

(تاریخ تمدن ، ویل دورانت ،جلد 3 ،ص  652 )

 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 595
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 155
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , نقد مسیحیت ,
تاریخ :
بازدید : 152
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 151
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , نقد مسیحیت ,
تاریخ :
بازدید : 193
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 146
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 162
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 117
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: تثلیث ,
تاریخ :
بازدید : 199
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: تثلیث ,
تاریخ :
بازدید : 138
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 132
نویسنده : محمد

طبق آموزه های مسیحیت، همه انسانهایِ قبل از عیسی مسیح حتی انسانهای عادل و انبیاء پیشین، بعد از مرگشان به خاطر گناه حضرت آدم در جهنم به سر می برند و برای نجات باید منتظر مصلوب شدن عیسی مسیح باشند.

(کتاب تعالیم کلیسای کاتولیک بند 632: عیسی به جهنم نزول کرد تا عادلانی را که پیش از او رفته اند را نجات دهد.)

فرض کنیم که بعد از مصلوب شدن عیسی همه ایمان بیاورند و اهل نجات شوند...

 اما چرا در فاصله زمانی بین آدم و عیسی ، تمام انسان های عادل و انبیاء با اینکه به تمام دستورات الهی پایبند بوده اند، اهل نجات نباشند و در جهنم به سر ببرند؛ چرا؟!!!



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 160
نویسنده : محمد


می گویند: "انسان نه با اعمال شریعت، بلکه با ایمان به عیسی مسیح پارسا شمرده می‌شود. زیرا هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمی‌شود"(غلاطیان 16 : 2)

" آیا تا این حد نادانید که با روح آغاز کردید و اکنون می‌خواهید با تلاش انسانی به مقصد برسید؟" غلاطیان3 : 3)

 اما میخوانیم:

"برادرانِ من، چه سود اگر کسی ادعا کند ایمان دارد، امّا عمل نداشت" (یعقوب 14 : 2)

 "ای نادان، می‌خواهی بدانی چرا ایمان بدون عمل بی‌ثمر است؟" (یعقوب 20 : 2)

برای من سوال است که براستی نادان کیست! آنکه ایمان را کافی می داند و یا آنکه به عمل نیز اهمیت می دهد؟!!



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 166
نویسنده : محمد

 

 پولس از متعصبان یهود بود و در شکنجه و آزار مسیحیان اولیه دست داشت. وی از رئیس کاهنان نامه‌ای خواست تا به دمشق رفته و مسیحیانی را که بدان جا گریخته بودند به اورشلیم برگرداند.

 امّا به گفته مسیحیان در بین راه حادثه‌ای رخ داد که زندگی وی و تاریخ مسیحیت را متحوّل ساخت: «و در اثنای راه، چون نزدیک به دمشق رسید، ناگاه نوری از آسمان دور او درخشید و به زمین افتاده، آوازی شنید که بدو گفت، ای شائول، شائول، برای چه بر من جفا می‌کنی؟ گفت، خداوندا تو کیستی؟ خداوند گفت: من آن عیسی هستم که تو به او جفا می‌کنی.»

پولس با اینکه ادعا می‌کرد حضرت عيسی (علیه‌السلام) را ملاقات كرده و از سوی ايشان مأمور به تبليغ مسيحيت شده است، از همان ابتدا با حواريون واقعی و مخلص عيسی (علیه‌السلام) شروع به مخالفت علنی كرد.

اگر واقعاً از سوی حضرت عيسی (علیه‌السلام) مأمور به تبليغ دين مسيح بود آيا همه آن مخالفت‌هایی كه با حواريون داشت نيز دستور حضرت عيسی (علیه‌السلام) بوده است يا طبق رأی خود چنين كرده است؟

 اعمال رسولان باب 9: 3- 5



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: پولس , نقد مسیحیت ,

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تا ملکوت و آدرس tamalakoot.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 119
بازدید هفته : 121
بازدید ماه : 735
بازدید کل : 16496
تعداد مطالب : 219
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com