عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 213
نویسنده : محمد

در كتاب مقدس، هارون پيامبر خداوند و همراه و ياور موسي است و حتي معجزه تبديل عصا به اژدها نيز از او است .« و خداوند به موسي گفت ببين تو را بر فرعون خدا ساخته ام و برادرت هارون، نبی تو خواهد بود ».[1] « و هارون عصای خود را پيش روی فرعون و پيش روی ملازمانش انداخت و اژدها شد».[2] ولی هنگامی كه حضرت موسی از كوه طور باز ميگردد، متوجه ميشود كه هارون مرتكب گناهی بزرگ شده است و موسی به هارون گفت:« اين قوم به تو چه كرده بودند كه گناه عظيمی برايشان آوردی؟هارون گفت:... و به من گفتند برای ما خدايان بساز كه پيش روی ما بخرامند... بديشان گفتم هر كه را طلا باشد آن را بيرون كند پس به من دادند و آن را در آتش انداختم و اين گوساله بيرون آمد.[3] و خداوند برهارون بسيارغضبناک شده بود تا او را هلاک سازد.[4] اما قرآن ساختن گوساله را به شخصی به نام سامری نسبت ميدهد و هارون را با بيانی زيبا از اين نسبت تبرئه ميكند: (قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي) اين قوم [بنی اسرائيل] من را به استضعاف كشاندند و نزديك بود كه مرا به قتل برسانند[5].

پی نوشت:
[1] کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان، ترجمه قدیم، خروج، 7 : 1.
[2]همان، خروج، 7 : 10.
[3] همان، خروج، 32 : 21-24.
[4] همان، تثنیه، 9 : 20
[5] قران کریم ، سوره اعراف، آیه  150.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 154
نویسنده : محمد

گرچه مسيحيان تأكيد بسياری برگناه نخستين دارند، اما در قسمت عمده ای از كتاب مقدس اشاره ای صريح به اين آموزه وجود ندارد. عيسی در سخنان و مواعظش، چنين مطلبی را آموزش نداده است و در اناجيل اشاره صريحی به آموزه گناه نخستين نمی‌بینیم. در عهد قديم نيز چنين آموزه ای بيان نشده است؛ از اين روست كه يهوديان، گرچه همانند مسيحيان به داستانی كه در ابتدای سفر پيدايش درباره خطای آدم و مجازات وی آمده است باور دارند، اما هيچ اعتقادی به گناه اوليه ندارند و معتقدند انسان با روحی آزاد و بدون گناه وارد اين جهان ميشود .تنها در نامه های پولس است كه به آموزه گناه نخستين برخورد ميكنيم و مسيحيان به تبعيت از او، به اين آموزه معتقدند. مشخص نيست چگونه اين همه انبیای الاهی از چنين مسئله مهمی غفلت ورزيده اند، حتی خود مسيح هم در هيچ يك از آموزه هايش اشاره‌ای به سرايت گناه آدم به فرزندانش نكرده است و حواريون هم از اين مسئله مهم كه ركن اساسی مسيحيت به شمار ميرود غفلت كرده اند و تنها پولس كه نه حواری بوده و نه حواريون را شاگردی كرده است، اين مسئله را به خاطر آورده و نوشته است: به خاطر يك نفر گناه وارد جهان شد.[1]  آیا پذيرفتنی است كه انبيای عهد قديم، مسيح و حواريون از چنين مسئله مهمی غفلت كرده اند و تنها كسی كه به آن پی برده پولس است؟ البته بسياری از نوانديشان مسيحی بر اين باورند كه آموزه گناه نخستين حتی در آموزه های پولس نيز وجود ندارد و تصور گناه اوليه بطور روشن و صريح در انجيل بيان نشده است و تنها چيزی كه در گفتارهای پولس وجود دارد سخنانی دو پهلو و مبهم است و اين آگوستين قديس بود كه با سوء استفاده از اين جملات مبهم دكترين گناه اصلی را پايه گذاری نمود. آگوستين (يكي از چهار پدر كليسای اوليه) تئوری گناه نخستين را از اين آيه و با استفاده از ترجمه وولگات برداشت کرده بود. آگوستين تحت تاثير ترجمه وولگات، آیه ( روميان 5 : 12) را به عنوان گناهی كه توسط انسان به دنيا آمده است تفسير ميكند در حالی كه در متن يونانی ميگويد: گناه توسط يك انسان به جهان وارد شد چون همه انسانها گناه كردند (ترجمه ويليامز 802) تفاوت كوچكی بين اين دو برداشت وجود دارد که ميتواند در يك اعتقاد بنيادين مسيحيت نقش اساسی ای بازی كند. ما اگر به جای اينكه بگوييم «گناهی كه توسط يك انسان به جهان آمد»، بگوييم «گناه با ورود انسان به جهان اغاز شد» هيچ تغيير الهياتی را موجب نخواهد شد ولی اگر به روش اول ترجمه كنيم، چنانكه جروم در ترجمه وولگات انجام داده ميتوان از آن، اعتقاد به گناه اصلی را برداشت كرد. پدران الهيات ليبرال مسيحی معتقدند كه چون مطالب عهد جديد در پرتو آثار آگوستين تفسير شده و قوه تشخيص وی به علت اشتغال ذهنیِ بيش از اندازه اش با فرقه جبرگرا (يعنی مانويت) در اين گونه مسائل تضعيف شده بود، در نتيجه در مسيحيت نيز دچار سوء توهم شده؛ همچنين سابقه گناه آلود آگوستين نيز يك احساس گناه را هميشه با وی همراه كرده بود.[2]

پی نوشت:
[1] کتاب مقدس مسیحیان، عهد جدید، رومیان، 5 : 12
[2] جستارهایی در مسیحیت ، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم،نشر تا ظهور ، صفحه 106



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 157
نویسنده : محمد

طبق الاهيات مسيحی، انسان در صورتی نجات مي يابد كه فيض خداوند شامل حال او شود؛ براساس آموزه گناه نخستين انسانها به علت ذات فاسدشان، نميتوانند اقدامی برای نجات خويش انجام دهند. به همين دليل آگوستين اعتقاد داشت فیض يك هديه است. همين تأكيد بر هديه بودنِ فيض، مسيحيان را به سمت جبرگرايی سوق ميدهد كه به نظر مك گراث، يكی از دشوارترين و پرابهام ترين آموزه های مسيحی است :آگوستين بر آن بود كه فيض هديه است نه پاداش؛ زيرا اگر فيض پاداش بود انسانها ميتوانستند با اعمال نيك آن راخريداری كنند. اعمال انسانی هيچ نقشي در اعطای فيض ندارند؛ زيرا فيض هديه رايگان خداست به هر كس كه او بخواهد و خدا آزاد است اين فيض را به هر كسی بدهد و از هر كسي دريغ كند و همه افراد بشر آلوده‌اند و هلاكت برايشان مقدر شده و تنها كسانی نجات مييابند كه خدا آنان را برگزيده و براي نجات مقدر كرده است.[1]
گرچه اين اعتقاد آگوستين با مخالفت پلاگيوس روبه رو شد، ليكن تا زمان توماس آكوئيناس تمام نظرات بر اين متفق بود كه انسان نميتواند مدعی شود كه عدالت به معنای واقعی كلمه ايجاب ميكند كه نجات به عنوان پاداش به وی داده شود. همچنين اين انديشه كه انسانها ميتوانند از طريق دستاوردهای خودشان نجات كسب كنند به عنوان بدعت پلاگيوسی مردود اعلام شد.[2]
ژان كالون، يكي از رهبران اصلاح دينی نيز به پيروی از آگوستين معتقد بود سعادت و هلاكت انسانها را حكم ازلی خداوند تعيين كرده است؛ او ميگفت: خدا همه را يكسان خلق نميكند برخی را برای نجات و برخی را برای هلاک ابدی می‌آفريند و جبر مبنای برگزيدگی و به تبع آن پارسا شمردگی و تقديس فرد است. البته خود او اذعان داشت كه اين حكم هولناک؛ است.اين در حالی است كه در تاريخ مسيحيت علاوه بر پلاگيوس، انديشمندان ديگری نيز بر اراده آزاد انسان تأكيد كرده و به نوعی آموزه گناه نخستين و فساد ذات انسان را زير سؤال برده اند؛ برای مثال تئوفيلوس معتقد است: اگر انسان به سمت شيطان و نافرمانی خدا و مرگ برود خود او موجب اين موضوع شده است، زيرا خداوند انسان را آزاد و قدرتمند آفريد.[3]ايرنائوس ميگويد: انسان موجودی سرشار از شعور است (به مانند خداوند) و از اين جنبه آزاد وقدرتمند آفريده شده است؛ اين خود اوست كه گاه خوب و گاه بد ميشود گاه كاه و گاه گندم ميشود[4] .كلمنت اسكندريه ميگويد: ما به وسيله اراده خودمان اين راه را برگزيديم و آنرا ادامه داديم.[5]

پی نوشت:
[1] الستر، مك گراث، درآمدی بر الهيات مسيحي، صفحه 504
[2] همان، صفحه 484
[3] دیوید برت، دیکشنری باورهای اولیه مسیحی، صفحه 286
[4] همان، صفحه 286
[5] همان، صفحه 287



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 165
نویسنده : محمد

رسش: معنای روح القدس در مسیحیت به چه معنایی می باشد؟

از نظر مسيحيان دو معني براي روح القدس در كتاب مقدس، صفحه ی424 آمده است:
1)روح القدس اقنوم سوم از اقانيم ثلاثه الهيه (مطابق تثليث كه از هر نظر مردود است) است كه به او روح مي گويند. زيرا مبدأ و مخترع حيات مي باشند و به او مقدّس مي گويند چون از كارهاي مخصوص او اين است كه قلوب مؤمنين را تقديس مي فرمايد و به او روح الله المسيح هم مي گويند، به واسطه ی علاقه اي كه به خدا و مسيح دارد.
2)روح القدس كه به معناي تسلّي دهنده ی ما مي باشد، همواره ما را براي قبول و درك راستي و ايمان و اطاعت ترغيب مي فرمايد و اشخاصي که در گناهان خود مرده اند زنده مي گرداند و ايشان را پاك مي سازد كه شبيه معناي دومي است كه ما ذكر كرديم.(1)
مفسّرين اسلامي نيز احتمالاتي را ذكركرده اند:
الف)منظور از روح القدس جبرئيل است و اين كه خداوند عيسي را تایيد فرمود يعني جبرئيل ياور او شد و امّا در اين كه چرا به جبرئيل روح القدس مي گويند، زيرا روح بر ملائكه غلبه دارد و به صورت تشريفی خداوند اين اسم را براي جبرئيل انتخاب كرده و اضافه نمودن او به (روح القدس) اشاره به پاكي و قداست دارد.
ب)نيرويي غيبي که در همه ی مؤمنان با تفاوت درجات ايمان وجود دارد و همان امدادهاي الهي است كه انسان را بر انجام طاعات و كارهاي مشكل مدد مي كند و از گناه باز مي دارد.
ج)بعضي مي گويند: روح القدس همان نيروي غيبي است كه عيسي را تأیيد مي كرد و با همان قوّه مرموز، مردگان را به فرمان خدا زنده مي كرد.
ـ در اين آيه ی شريفه هم كه مي فرمايد:
وَ كَذَلِكَ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا ... (2)
و اين چنين روحي از امر خود را بر تو وحي كرديم.
منظور این است که:
قرآن روحي از جانب خداوند متعال است و همان طور كه بر پيامبران قبلي، از طرق مختلف وحي فرستاديم بر تو نيز روحي را به فرمان خود وحي كرديم كلمه ی (كذلك) شايد به اين معناست كه هر سه نوع وحي كه بر پيامبران بوده است بر پيامبر اسلام نیز تحقّق مي يافت.
1)ارتباط مستقيم با ذات پروردگار
2)از طريق فرشته ی وحي
3)شنيدن آوازي شبيه امواج صوتي
منظور از روح در اين آيه چيست؟
1)قول غالب مفسّران: روح به معناي قرآن مجيد است.
2)قول بعضي ازمفسّران: منظور روح القدس است (يا فرشته اي كه حتّي از جبرئيل و ميكائيل هم برتر بوده و همواره پيامبراسلامصلي الله عليه وآله وسلم را همراهي مي كرده است) البته قول اوّل با قرائن متعدّد موجود در آيه هماهنگ تر است و اين گونه روايات كه روح را به معناي روح القدس يا فرشته ی بلند مرتبه ي خدا، تفسير كرده اند، اشاره به معناي باطن آيه باشد.(3)
ـ علاّمه طباطبائی در تفسیر المیزان می فرماید:
منظور از وحي، نازل كردن روح القدس به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم است و نزول روح القدس به آن حضرت همان وحي قرآن است، چون روح القدس حامل قرآن و جبرئيل حامل روح القدس است.
امر وجود هر موجود از اين جهت كه تنها مستند به خداي متعال است.
خلق وجود همان موجود از اين جهت كه مستند به خداي متعال است ولي با واسطه ی علل و اسباب.
امرالهي كلمه ايجاد آسماني است يعني فعلي كه مختص به ذات پروردگار است و واسطه و عامل و اسباب نمي خواهد. به عبارت ديگر، امر در هر چيز يعني ملكوت آن چيز و ملكوت از ملك بالاتر است.
أََوَلَمْ يَنظُروُاْ فِي مَلَكوُتِ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ ... (4)
آيا فكر و نظر در ملكوت و قواي آسمان ها و زمين نمي كنند.
وَ كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهيِمَ مَلَكُوتَ السَّمَوَاتِ وَ الْاَرْضِ ... (5)
و همچنين ما بر ابراهيم ملكوت و باطن آسمان ها و زمين را ارائه داديم.
منابع:
1- تفسير نمونه، ج1، ص237
2- سوره شوري، آيه 52
3- ـتفسير نمونه، سوره اسری، ذيل آيه 85
4- سوره اعراف، آيه 185
5- سوره انعام، آيه 75.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 157
نویسنده : محمد

بطور خلاصه میتوان گفت : علمای یهود،پیامبران را فقط در شئون پیامبری (دریافت و ابلاغ وحی) معصوم می دانند ولی در مورد زندگی شخصی،اعتقادی به عصمت این بزرگواران ندارند.

توضیح :

از آنجا که برخی از مراتب عصمت ـ یعنی عصمت انبیا، در دریافت و ابلاغ وحی ـ از ویژگی‌های نبوت است و بدون آن، غرض و هدف از آفرینش تحقق نخواهد یافت. اعتقاد به عصمت، عقیده‌ای مشترک بین تمام ادیان آسمانی است حتی برخی از مکاتب مادی و منحرف از حقیقت نیز برای آنکه فکر و اندیشه خویش را بر پایه‌ای محکم و استوار بنا کرده باشند، رهبران مکتب خویش را معصوم دانسته‌اند.

هرچند در تورات تحریف شده‌ای که در دست است، گناهان و خطاهای زیادی به انبیای الهی نسبت داده شده است ولی انبیا از دروغ و خطا در تبلیغ وحی، معصوم دانسته شده‌اند؛

«یَهُوَه موسی را خدای فرعون و هارون را نبی موسی می‌نامد. به عبارت دیگر نبی دهان خدا و سخن و کلام او سخن خداست».1

موسی بن میمون ـ متفکر و اندیشمند یهودی قرون وسطی(1204ـ 1135م)ـ اعتقاد به عصمت انبیا را یکی از سیزده بند دستور ایمان یهود بر می‌شمرد:

«… و انّ کلام الانبیاء کله صحیح».2  «تمامی سخنان انبیا صحیح است».

شالوده ایمان دانشمندان یهود این است که خداوند اراده و خواست خود را به وسیلة سخنگویانی که پیغمبر خوانده شده‌اند، به انسانها اطلاع داده است.3

از طرف دیگر در بیان منشأ طهارت و پاکی انبیا، در منابع مربوط به یهود چنین آمده است:

«زیرکی و چابکی برای انسان پاکی می‌آورد؛ پاکی باعث طهارت می‌شود؛ طهارت به پرهیزگاری منجر می‌گردد؛ پرهیزگاری به انسان قدوسیّت می‌بخشد؛ قدوسیت آدم را متواضع و فروتن می‌کند؛ تواضع و فروتنی ترس از خطاکاری را در دل انسان می‌پرورد؛ ترس از خطاکاری سبب پارسایی و دینداری می‌شود و پارسایی و دینداری شخص را دارای روح القدس می‌کند».4

و آنگاه «روح القدس انبیا را از خطا و اشتباه در آنچه بر زبان آنها جاری می‌کند، مصون و محفوظ می‌دارد. از این رو، اخبار و اقوال آنها معصوم از خطاست… بنابراین، پیامبران نه در گفتار خطا می‌کنند و نه در کتابت سخنان روح القدس».5

در مورد دیگری تصریح شده است که انحراف اخلاقی، عطیه نبوت را به طور موقّت یا تا ابد، از شخص پیامبر سلب می‌نماید!

«اگر پیغمبر تکبر کند، نبوت از وی دور می‌شود و اگر عصبانی و خشمگین شود، نبوت او را ترک می‌گوید.»6

بنابر آنچه گفته شد، یهود بنیانگذار بحث عصمت است اما برخی گفته‌اند:

یهود بنیانگذار آغاز بحث عصمت نیست؛ زیرا تورات فعلی، انبیا را در اعمال شخصی خود، معصوم از گناه و خطا نمی‌داند و حتی گناهانی همچون قتل، کفر، زنا و شرب خمر را نیز به ساحت مقدس آنها نسبت می‌دهد .7 

 

پی نوشت

1 جلال الدين بن علي آشتياني، تحقيقي در دين يهود (ايران، بي‌نا، چ اول، 1364)، ص329. (موجود در كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي).

2 اديب صعب، الاديان الحيهًْ نشوؤها و تطورها (بيروت: دار النهار للنّشر، چ دوم، 1995م)، ص140.

3 ر.ک ابراهام كهن (Cohen, Abraham)‎، گنجينه‌اي از تلمود، ص139، ترجمه از متن انگليسي: امير فريدون گرگاني، ترجمه و تطبيق با متون عبري، يهوشوع، نتن الي، تصحيح چاپ: غلامرضا ملكي، به اهتمام: امير حسين صدري پور، زير نظر يهودا حي، تهران، اساطير، چ اول، 1382ﻫ.ش.

4 همان، ص 139، به نقل از: ميشنا سوطا، 9: ص 15.

5 محمد عزت الطهطاوى، الميزان فى مقارنهًْ الاديان، ص33، بيروت، الدار الشاميه، 1413ق.

6 گنجينه‌ای از تلمود، ص 140. (به نقل از: پسا حيم، 66 ب).

7  آیاتی که گناه پیامبران را در کتاب مقدس ذکر میکند :  گناه نوح : پیدایش : 9 / 20 ـ 27  //  گناه لوط : پیدایش: 19 / 30ـ 38        // پیامبر دروغگو:  پادشاهان : 13 / 11 ـ 24 و 26 //  پیامبر بی غیرت : پیدایش 26 : 6-10  // گناه یعقوب  : پیدایش 27 : 1-24    //  گناه هارون : خروج 32 : 21 – 24   //  گناه داوود : دوم سموئیل 11: 27 //   گناه سلیمان  : اول پادشاهان 11 : 1 – 9
 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 215
نویسنده : محمد

بحث به صلیب کشیده شدن  حضرت عیسی (ع) یکی از مباحثی است که از همان ابتدا بین پیروان حضرت، اختلاف نظر وجود داشته است 
 آنچه مسلم است اینست که مأمورانی به هدف دستگیری عیسی (ع) آمدند و شخصی را گرفته و بر روی صلیب بردند ،  اما در اینکه آیا آن شخص، خود عیسی (ع) بود و یا شخص دیگری شبیه او بود، اختلاف بوده و هست.
برخی از متون ، مثل کتاب مکاشفه پطرس و رساله‌ی دوم شیث، آن حضرت را مصلوب نمی‌دانند. در مکاشفه پطرس آمده : «شخص دیگری را به جای مسیح مصلوب کردند، در حالی که خود مسیح از دور به تماشای آنها ایستاده بود»
و همینطور رساله دوم شیث: «آن کس که به وی مرّ نوشاندند، من نبودم. آنان (به خیال خود)، مرا به صلیب کشیدند، اما در واقع، من نبودم بلکه شمعون بود که مصلوب گردید. من جز آن کسی بودم که تاج خار را بر سرش نهادند...»
اما پدران کلیسا، امثال این کتاب‌ها که بر خلاف آموزه‌های آنها سخن گفته بودند را به رسمیت نشناختند و از میان کتاب‌هایی که سال‌ها پس از عیسی (علیه السلام) نوشته شده بود، تنها 27 کتاب را به عنوان انجیل، کتاب مقدس (عهد جدید) به رسمیت شناختند.
لذا در انجیل کنونی (27 کتاب گلچین شده) می‌خوانیم که عیسی بر روی صلیب برده شد؛ که این موضوع، ریشه و بنیان آموزه‌های مهمی مثل گناه نخستین، فدا، نجات از طریق ایمان منهای عمل به شریعت، و تثلیث است و با زیر سوال رفتن آن (صلیب نجات بخش)، این آموزه‌ها نیز زیر سوال می‌رود

واما با توجه به آیاتی در همین کتاب مقدس شواهدی به دست میاید که آن کسی که به صلیب کشیده شد مسیح نبود بلکه شبیه او بود 

به عنوان مثال در کتاب مقدس میخوانیم که:
((آنگاه پیاله‌ای بدست گرفت و شکر کرد و آن را به شاگردان داد و فرمود: بگیرید و میان خود تقسیم کنید، زیرا به شما می‌گویم که تا ملکوت خدا نیاید، از میوه مو دیگر نخواهم نوشید.))(لوقا 22: 17 – 18)

انچه که  به عنوان سوال در ذهن پیش می اید اینست  که چرا مسیح این پیشگویی را کرد و گفت که تا ملکوت خداوند نیاید دیگر از میوه مو نخواهم خورد!؟ مگر خوردن یا نخوردن میوه مو چه اهمیتی داشت که آنرا بخواهد به حواریونش به عنوان یک پیش بینی بگوید!!؟؟ واقعاً اهمیت آن در چیست؟آیا این یک نشانه برای آیندگانش بوده!؟ مگر کس دیگری را هم قرار بوده به جای مسیح بگیرند!؟؟؟ در زیر خواهیم دید که خودِ مسیح هم این اشتباه را پیش گویی کرده بود:
((آنچه می‌گویم مربوط به همهٔ شما نیست. من کسانی را که برگزیده‌ام می‌شناسم. امّا این پیشگویی کتاب ‌مقدّس باید تحقّق یابد آن کس که با من غذا میخورد { یهودا اسخریوطی} پاشنه خود را بر ضد من بلند کرده است.{به من خیانت کرده است} دارم به شما میگویم، قبل از اینکه آن زمان شود، شما ممکن است باور کنید که من (مسیح) او(یهودا) هستم.))(یوحنا 13: 18- 19)
در ادامه هنگامی که آن شخصی را که دستگیر کرده بودند وهمه فکر می کنند مسیح است به حضور پیلاطس می آوردند تا او را محاکمه کنند در پاسخ این سوال که آیا تو پادشاه یهود هستی ، می گوید : تو می گویی که هستم! یعنی من نیستم و تو می گویی هستم!! به طوری که پیلاطس او را خطا کار تشخیص نمی دهد و می گوید من در او خطایی و تقصیری نمی بینم!:
((پیلاطس از او پرسید: «آیا تو پادشاه یهودیان هستی؟» عیسی جواب داد: «تو می‌گویی!» پیلاطس سپس به سران کاهنان و جماعت گفت: «من در این مرد هیچ تقصیری نمی‌بینم.»))(لوقا 23: 3 – 4) و همچنین در (متی 27: 11 – 13) و همچنین در (مرقس 15: 2 – 4)
اگر مسیح بود و در پاسخ پرسش پیلاطس ، او را تایید کرده بود ، و گفته بود که من پادشاه اسرائیل هستم! آیا می شود که پیلاطس به کاهنان یهود گفته باشد: من در او تقصیری نمی بینم! ؟
آیا می شود مسیح رفته باشد در حضور پیلاطس و ادعای پادشاهی یهودیان را بکند و پیلاطس او را حتی به عنوان یک شورشی هم ، مجرم نداند! ؟

نکته بعدی اینکه هنگامیکه او را بر صلیب قرار می دهند مقداری شراب ترشیده(سرکه) می نوشد ، که کاملاً با این پیشگویی مسیح که  گفته بود : تا ملکوت خدا نیاید، از میوه مو دیگر نخواهم نوشید، تضاد آشکار دارد!:

((و بعد چون عیسی دید که همه‌ چیز به انجام رسیده است تا کتاب تمام شود، گفت: «تشنه‌ام.» و در آنجا ظرفی پر از شراب ترشیده(سرکه) گذارده بود. پس اسفنجی را از شراب ترشیده(سرکه) پر ساخته، و بر زوفا گذارده، آنرا آورده به دهان او گذاشت. چون عیسی شراب ترشیده را گرفت، گفت: «تمام شد.» و سر خود را پایین آورده، جان بداد)).(یوحنا 19: 28- 30)

 پس بنا بر پیشگویی خودِ مسیح ، سربازان  او را با آن شخصی که او را به یهودیان و رومیان معرفی کرده بود یعنی یهودا اسخریوطی اشتباه گرفتند و یهودا را به صلیب کشیدند!!


تاریخ :
بازدید : 162
نویسنده : محمد

 

انجیل متي اشاره ميكند كه برويد قومها رو به اسم پدر ، پسر و روح القدوس تعمید دهيد. (متی، 28 : 19) آیا این آیه به آموزه تثلیث تصریح می‌کند؟

حتی اگر در در عهدین هم صراحتا به وجود سه خدای کامل در یک ذات یا همان تثلیث تصریح می‌شد، اعتبار کتاب (بیش از این) زیر سؤال میرفت زیرا در آنصورت کتاب به یک تناقض عقلی قائل شده بود.

اما هیچ آیه ای که تصریح داشته باشد به وجود سه خدای کامل در یک ذات، در کتاب مقدس مسیحیان مشاهده نمی شود؛ و آیاتی که مسیحیان به آن برای تثلیث استناد میکنند، آیاتی هستند که تنها به وجود سه موجود به نام پدر، پسر و روح القدس تصریح می‌کنند نه اینکه این سه هر کدام یک خدای کامل باشند و دارای یک ذات.

 

این آیه مورد بحث (متی، 28 : 19) هم از آیاتی است که آتاناسیوس (اولین کسی که به آن استناد کرد) و دیگر مسیحیان، پشت سر هم آمدن و در کنار هم ذکر شدن پدر پسر و روح القدس در آن را اثبات کننده تثلیث میدانند و همینطور مفرد ذکر شدن واژه «نام» را دلیل بر یکی بودن این سه نام میدانند.

اما همانطور که گفته شد، ذکر کردن سه اسم مجزا پشت سر هم و همینطور مفرد بودن واژه «نام» دلیل بر یکی بودن این سه نفر نیست و در مکالمات روزمره هم به همین صورت سخن میگوییم مثلا میگوییم: «نامِ» علی حسن حسین زیبا هستند. هیچ وقت از این جمله فهمیده نمیشود که این سه یک دات دارند.

حتی برخی از منابع مسیحی و طرفدار تثلیث هم در مورد این آیه (متی، 28 : 19) میگوید: «با وجود این، این متن به خودی خود، به طور قاطع، نه شخصیت سه نهاد مذکور را ثابت میکند و نه برابری و یا الوهیت آنان را. باری از پطرس و یعقوب یوحنا نیز در کنار هم نام برده میشود، در حالیکه آنان یک نفر نیستند به علاوه، روح خدا در هنگام تعمید عیسی بر او نازل شد همین نشان می دهد که روح خدا تا آن هنگام بر او مسح نشده بوده است؛ حال آنکه طبق آموزه تثلیث عیسی و روح القدس شخص واحدی هسستند که از ازل با یکدیگر بوده اند»[تثلیث در قرآن وعهدین، محمد کاشانی، 1392، ص 114]

 

تثلیث، همانند توحید در اسلام و یهودیت، از اصلی ترین رکن اصول دین مسیحی است. اما سؤال اینجاست که چطور تا قبل از سال 200 میلادی هیچ کس این سه شخصیت (پدر پسر و روح القدس) را مساوی ندانسته و سالها پس از عیسی (ع) یعنی در سال 381 میلادی در شورای قسطنطنیه، الوهیت شخص سوم یعنی روح القدس، رسمی شد؟!! چگونه این مهم را هیچ کدام از پیامبران قبل از عیسی (ع) و همینطور خود حضرت عیسی (ع) بر آن تصریح و تأکیدی نداشته تا مردم گمراه نشوند؟!!

 

آیات فراوانی در عهدین وجود دارد که صراحتا به وجود خدای قادر واحد تصریح می کند: ای‌ اسرائیل‌ بشنو، یهُوَه‌، خدای‌ ما، یهُوَه‌ واحد است‌. [تثنیه 6 : 4] که عیسی (ع) نیز به آن اشاره می کند: عیسی او را جواب داد که اوّل همة احکام این است که بشنو ای اسرائیل، خداوند خدای ما خداوند واحد است. [انجیل منسوب به مرقس 12 : 29] و در انجیل آیاتی وجود دارد که نه تنها عیسی را مساوی خدای پدر نمیداند بلکه کمتر از خدا میداند: ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچ‌کس اطّلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. [مرقس 13 : 32]

وعیسی (ع) خود را فرستاده خدا میداند: و حیات جاودانی این است که تو را خدای واحِد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند. [یوحنا 17 : 3]

 

 

 


:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 154
نویسنده : محمد

با توجه به اینکه در مسیحیت گناه نخستین به نسل ادم و حوا به ارث میرسد ایا این گناه به عیسی نجات دهنده هم سرایت میکند ؟

در اعتقاد مسیحیان عیسی مسیح نجات دهنده انسانها از ارث شوم گناه نخستین ادم و حوا میباشد   بنابراین خودش الوده به گناه نخستین نیست  اما این سخن درست نیست و بنا بر اموزه گناه نخستین دامن  عیسی هم  الوده به این گناه موروثی هست و نمیتواند نجات دهنده باشد  زیرا خدای متعال هر بشری را از دو چیز خلق کرده است : روح و جسم .هر طفلی که موجود میشود جسمش از نطفه پدر و مادر است بعد از مدتی که در بطن مادر ماند خدای متعال به او روح میبخشد .جسم طفل از انجایی که ازجسم  پدر و مادرش گرفته شده  چنانچه مرض مزمنی در والدین باشد از طریق نطفه به طفل هم منتقل میشود  اما از جهت روح چون روح طفل از پدر و مادر گرفته نشده بلکه مخلوق تازه خداست اثار روح والدین در طفل مشاهده نمیشود  .حال مسیحیان که گناه را از صفات جسم و قابل انتقال به نسلهای  بعدی میدانند  با توجه به اینکه جسم عیسی هم طبق اعتقاد مسیحیان از جسم مریم گرفته شده و مریم هم بشر است و آلوده به گناه نخستین لذا حضرت عیسی هم وارث گناهی است که از جسم مادر به او منتقل شده در نتیجه نمیتواند پاک  و نجات دهنده گنهکاران باشد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 119
نویسنده : محمد

 

اناجیل با توجه به اینکه هر کدام دریک  زمان و مکان معین و برای مخاطبین خاص خود نوشته شده ایا میتواند راهنمای همه انسان ها در همه زمانها و قرون باشد ؟

خیر نمی تواند به دلیل اینکه  كتابي كه مي خواهد راهنماي انسان ها در تمام اعصار باشد باید چنین ویژگیهایی داشته باشد  
1. جامعيت 
اولين خصوصيت اين است كه چنين كتابي بايد در بردارندة پاسخ همة سؤالات و نيازهايي كه بشر در تمام اعصار دارد باشد و به بيان قرآن كريم، تفصيل براي هر چيزي باشد. البته پرواضح است كه مراد از «همه چيز» آن مسائل و مطالبي است كه براي رسيدن انسانها به سعادت دنيا و آخرت لازم است. 
2. آسماني بودن 
دومين ويژگي آن است كه اين كتاب بايد از جانب خداوند متعال براي بندگان فرستاده شده باشد چرا كه اوست كه خالق انسان و آگاه به تمام نيازهاي او مي باشد، فلذا چون او آگاه ترين به نيازهاي انسان است پس او نيز بايد انسانها را راهنمايي كند. 
در نتيجه انسانها نمي توانند كتابي بنويسند كه در تمام زمانها براي افراد بشر سودمند باشد. 
3. كهنه و قديمي نشدن 
يكي ديگر از ويژگيهايي كه يك كتابِ الگو و راهنما بايد داشته باشد، اين است كه نبايد در گذر زمان طراوت و شادابي اش را از دست بدهد.
4. آورندة آن پيامبر خدا باشد. 
ديگر از خصوصيات چنين كتابي اين است كه بايد به دست شخصي برگزيده از جانب خداوند متعال كه داراي كاملترين خصوصيات اخلاقي مثل عصمت و ايمان كامل و... مي باشد، براي هدايت انسانها آورده شده باشد. 
حال با توجه به اين مقدمه كوتاه مسلماً چنين كتابهايي (اناجيل) نمي توانند راهنماي انسانها در همة عصرها باشند چرا كه: 
1. جامعيت لازم براي راهنما بودن را ندارند بدين توضيح كه اين مجموعه (عهد جديد) را مي توان از نظر محتوا به سه بخش تقسيم كرد: 
الف. بخش تاريخي كه عمدتاً به تاريخ زندگي و فعاليتهاي حضرت عيسي ـ عليه‎ السلام ـ و حواريون پرداخته است. اين بخش را چهار انجيل معروف يعني متي، مرقس، لوقا و يوحنا در بر مي گيرند)
ب. بخش عقيدتي كه عمدتاً به ترويج عقايد و دفاع از آنها و رد عقايد ديگر مي پردازد. اين بخش در 21 رسالة موجود در عهد جديد مي باشد.
ج. بخش پيشگويي كه در آن وقايع آخرالزمان و آمدن مجدد حضررت عيسي ـ عليه‎ السلام ـ به صورت يك رؤيا و مكاشفه پيشگويي شده است.
فلذا همانطور كه گذشت اناجيل چهارگانه اصلاً مطلبي در مورد عقايد و احكام الهي ندارند و فقط به تاريخ زندگي حضرت عيسي ـ عليه‎ السلام ـ و برخي از حواريون پرداخته است، فلذا كتابي كه فقط به داستان سرايي پرداخته است نمي تواند راهنما و الگويي براي بشر باشد. 
2. اين كتب يا بهتر بگوييم اين مجموعه (عهد جديد) اصلاً آسماني نيست به اين بيان كه از طرف خداوند متعال براي بشر فرستاده نشده است و نويسندگان آنها انسانهايي بودند كه به نوشتن آنچه خود برداشت كرده بودند پرداخته اند. 
البته گفتني است كه در ميان مسيحيان هيچ كس معتقد نيست كه بخشي از اين مجموعه يا هيچ كتاب ديگري را حضرت عيسي ـ عليه‎ السلام ـ آورده است. آنها مي گويند معنا ندارد كه آن حضرت كتابي بياورد چون كتاب، وحي است و وحي بر واسطة بين خدا و انسان نازل مي شود، در حالي كه حضرت عيسي ـ عليه‎ السلام ـ خود خدا و كلمه او است.
3- مي توان ادعا كرد كه قريب به بيش از 90% مطالب مجموعه عهد جديد با گذر زمان كهنه شده و براي انسانهاي عصر حاضر قابل استفاده و بهره برداري نيست. شاهدي كه براي اين ادعا مي توان آورد اين است كه در ميان مسيحيان هم در مورد اينكه آيا عهد جديد مي تواند راهنماي اخلاقي انسانها باشد اقوال مختلفي است، عده اي كتاب مقدس را اساس اخلاق مي داند و عده اي ديگر حقوق طبيعي را و عده اي ديگر شخص گرايي را، اينها نشانگر اين واقعيت است كه عهد جديد نتوانسته راهنماي مناسبي براي انسانهاي عصر حاضر باشد.
4-. اناجيل كنوني كه تمام آنها ساليان دراز بعد از مسيح و به دست بعضي از مسيحيان نگاشته شده اند داراي تناقض هاي آشكاري هستند و اين نشان مي دهد كه آنها قسمتهاي قابل ملاحظه اي از آيات انجيل را به كلي فراموش كرده بودند.
5- وجود خرافات آشكار در اناجيل كنوني مانند داستان شراب سازي مسيح كه بر خلاف حكم عقل و حتي پاره اي از آيات تورات و انجيل كنوني است و داستان مريم مجدليه و امثال آن نيز روشنگر اين واقعيت است كه اناجيل كنوني نمي توانند راهنمايي مناسب براي بشر باشند.
6- در مجموعة عهد جديد، اخلاق اجتماعي وضعيت كاملاً واضحي ندارد و به نظر مي رسد كه برخي عبارات به جدايي انسان از فرايند سياسي، به طور كلي ترك دنيا و پذيرش زندگي فقيرانه و پرهيز از مطلق خشونت (حتي هنگام تجاوز ظالم) فرمان مي دهد.
7- نويسندگان عهد جديد با دخالت دادن اعتقادات شخصي خود در عهد جديد باعث ايجاد مسايل دشوار اخلاقي براي انسانها شده اند كه از جملة آنها عدم جواز طلاق و تعدد زوجات است.
8- در عهد جديد دو شخصيت متفاوت از حضرت عيسي ـ عليه‎ السلام ـ ارائه شده است، در يك بخش مسيح انسان، پيامبر خدا و بندة خدا و پسر انسان معرفي شده است و در بخشي ديگر مسيح به عنوان خود خدا و خالق آسمان و زمين معرفي شده ست.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 148
نویسنده : محمد

عده ای از انديشمندان مسیحی به تأثيرات منفی و پیامدهای اجتماعی آموزه گناه نخستين پرداخته اند. "ولتر" و "ژان ژاک روسو" معتقد بودند: آموزه گناه اوليه، انسان را نسبت به توانايی هايش بدبين ميسازد، و مانع رشد و توسعه اجتماعی و سياسی است و هزرگی و بی بندوباری را ترويج ميكند[1] از آنرو كه در گناه اوليه به مسيحيان آموخته ميشود كه او ناقص و گناه آلود متولد ميشود و توانايی برای بهبودی خود ندارد، از همين رو توانايی های انسان را تضعيف و نابود ميسازد.
همچنين پلاگيوس (کشیش مخالف با آموزۀ گناه نخستین) ميگويد: افرادی كه معتقد به غير قابل پيشگيری بودن گناه هستند دارای يك حس امنيت دروغين در گناه كردن ميشوند... هر كس كه بر اين باور باشد، حتی براي تغيير چيزهايی كه ميتواند نيز تلاش نميكند؛ ولی در حقيقت افرادی كه گناه می كنند و اين گناه كردن را تقصير سرشت خود می دانند عذاب بيشتری را متحمل می شوند؛ زيرا كوچكترين تلاشی براي رهايی از گناهان نكرده اند[2]

پی نوشت:
[1] الستر مك‌ گراث، درآمدی بر الهيات مسيحی، مترجم مسیح دیباح، نشرکتاب روشن، تهران 1385،صفحه 98
[2] جستارهایی در مسیحیت، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، نشر تا ظهور، قم، 1390، صفحه 114



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: اسلام , مسیحیت , تمدن , قران ,
تاریخ :
بازدید : 132
نویسنده : محمد
 

بنا بر اعلام سازمان جهانی بهداشت، خانواده‌ها در قارۀ اروپا بیشترین میزان مصرف الکل را در سراسر جهان دارند و به همین دلیل میزان مرگ و میر به دلیل نوشیدن الکل نیز در این قاره بیش از دیگر نقاط جهان است.

 

در داخل قارۀ اروپا نیز آن دسته از کشورهای منطقه بالتیک که عضو اتحادیه اروپا هستند، سهم بیشتری از درآمد خانواده‌ها را صرف خرید مشروبات الکلی می‌کنند.

بر اساس داده‌های جدیدی که روز سه‌شنبه از سوی مرکز آمار یوروستات منتشر شد، سال ۲۰۱۷ میلادی در سراسر اتحادیه اروپا مبلغی بیش از ۱۳۰ میلیارد یورو توسط خانواده‌ها صرف خرید مشروبات الکلی شده است. در این میان، خانواده‌های استونی بیشترین مبلغ را در این سال (۵.۲ %) به خرید الکل اختصاص داده‌اند و پس از آنها نیز لتونی با ۴.۹ درصد و لیتوانی با ۴ درصد قرار داشتند.

علاوه بر این سه کشور منطقه بالتیک، خانواده‌ها در کشورهای شرق اروپا نیز از مشتریان پروپاقرص مشروبات الکلی هستند و لهستان با اختصاص ۳.۵ درصد از کل بودجه خانوار به خرید الکل و پس از آن جمهوری چک با ۳.۳ درصد و مجارستان با ۳ درصد در جایگاه‌های بعدی این جدول قرار دارند.

کمترین میزان مصرف الکل در خانواده‌های اروپایی هم در اسپانیا دیده شده است. در این کشور حاشیۀ دریای مدیترانه تنها ۰.۸ درصد از کل بودجۀ خانوار در سال ۲۰۱۷ میلادی به خرید الکل اختصاص یافته است. ایتالیا و یونان نیز تنها با ۰.۱ درصد مصرف بیشتر، قبل از اسپانیا قرار گرفته بودند.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: اسلام , مسیحیت , تمدن , قران ,
تاریخ :
بازدید : 121
نویسنده : محمد

موزه «کتاب مقدس» در آمریکا نسخه نامعمولی از کتاب مقدس را در نمایشگاهی به نام «کتاب مقدس برده داران» به نمایش گذاشته است که با دیگر نسخ کتاب مقدس تفاوت بسیار دارد. هدف این موزه آشکار کردن بخشهای تاریک تاریخ استعمار در کشورهای آفریقایی و کشورهای آمریکای لاتین و حوزه کارائیب است. سث پولینگر، رئیس موزه در باره این نسخه نادر کتاب مقدس گفت، مسیونرهای انگلیسی برای تغییر دین برده گان آفریقایی و آمریکای لاتین به نسخه ای از کتاب مقدس نیاز داشتند که علاوه بر راضی کردن مردم کشورهای مستعمره‌نشین به تغییر دین، برده‌گی آنها را نیز توجیه کنند و مطمئن شوند که این افراد همواره مطیع استعمارگران خواهند بود.

در این نسخه کمیاب در مقایسه با نسخه عبری کتاب مقدس، نیمی از محتوای عهد جدید حذف شده است و تقریباً نود درصد از محتوای عهد قدیم. پولینگر در این باره افزود هدف مشخص این کتاب، در برده گی نگه داشتن مردم کشورهای مستعمره نشین بوده است.

این کتاب تا ۱۹ آوریل ۲۰۱۹ در این موزه به نمایش در میآید و به بازدید کننده گان فرصت داده میشود تا متن این کتاب را مطالعه کنند. به گفته آنتونی اشمیت، کیوریتور این نمایشگاه، این نسخه از کتاب مقدس مملو از افکار نژاد پرستانه است.

تنها سه نسخه از این کتاب مقدس در جهان باقی مانده است، که یکی از انها در اختیار موزه کتاب مقدس آمریکاست و دو نسخه دیگر در اختیار دو دانشگاه در بریتانیا .



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 139
نویسنده : محمد

پاپ فرانسیس در مصاحبه‌ای  گفته است به شدت نگران «موضوع جدی» همجنس‌گرایی است، او میگوید این موضوع تبدیل به «مدروز» شده است و روحانیون را نیز حساس کرده است.

رهبر کاتولیک‌های جهان او در گفت‌وگویی به مناسبت انتشار کتاب مصاحبه‌اش با آلکساندر آوی ملو، کشیش شیلیایی و پروفسور یزدان‌شناسی، روز دوشنبه ۱۱ آذر (۳ نوامبر) گفته است: به نظر میرسد در جوامع امروزی همجنسگرایی حتی به مد تبدیل شده است و این ذهنیت در کلیسا نیز نفوذ کرده است.

پاپ میگوید این مساله یست که در ابتدا کلیسا از ا« غفلت کرد و اکنون به شدت نگران آن است.

و در رابطه با وجود همجنسگرایی در سطوح مختلف کلیسای کاتولیک نیز گفته است که این مسئله بسیار جدی است و شاید نشانه عدم برخورد درست با آن باشد. او خواسته است که به افرادی که “تمایل به همجنس‌گرایی در آنها به شدت ریشه‌دار است” اجازه شرکت در سمینارهای کلیسا داده نشود.

پاپ فرانسیس درهمین مصاحبه نیز تاکید کرده است که کشیش‌های همجنسگرا و مردان و زنان روحانی باید به طور کامل به امر “تجرد” وفادار باشند و با احساس مسئولیت کامل به وظایف‌شان عمل کنند. به گفته پاپ: «بهتر است این کشیش‌ها وظیفه کشیشی و زندگی روحانی را کنار بگذارند تا این که زندگی دوگانه‌ای داشته باشند.». گفتنی است که در کلیسای کاتولیک کشیش‌ها خود را به تجرد و بی‌همسری متعهد می‌کنند

منبع :http://iid.org.ir/?p=6012



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: اسلام , مسیحیت , تمدن , قران ,
تاریخ :
بازدید : 128
نویسنده : محمد

پیمایش ۲۰۱۸ موسسه گالوپ نشان میدهد اعتماد آمریکائیها به روحانیون به پایین ترین حد ممکن در تاریخ پیمایشهای این موسسه رسیده است. متخصصان نظرسنجی گالوپ میگویند تنها ۳۷ درصد از جامعه آ»اری ۱۰۲۵ نفری این پیمایش گفته اند که به صداقت و معیارهای اخلاقی کشیشها و روحانیون اعتماد دارند و ۴۳ درصد نیز گفته اند در حد متوسط به درستی و اخلاقی بودن روحانیون اعتماد دارند. ۱۵ درصد از شرکت کنندگان نیز به طرز افراطی اعلام بی اعتمادی مطلق کرده اند.  گالوپ پیمایش درباره تحلیل معیارهای اخلاقی افراد مذهبی را از سال ۱۹۷۷ آغاز کرده است.  تصویر جامعه آمریکا بر اساس پیمایش ۲۰۱۸ از این قرار است. تنها ۴۸ درصد از پروتستانها و ۳۱ درصد از کاتولیک ها معتقدند کشیشان کلیسا واجد معیارهای اخلاقی کافی هستند. آمار نشان میدهد  میزان اعتماد مردم از سال ۲۰۰۹ رو به افول گذاشته است. سال ۱۹۸۵، ۶۸ درصد شرکت کنندگان به روحانیون اعتماد مطلق داشتند. شیب نزولی این اعتماد در سال ۲۰۰۲ بعد از برملا شدن پرونده رسواییهای جنسی کشیشان شدت گرفت.

منبع :http://iid.org.ir/?p=6053



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: اسلام , مسیحیت , تمدن , قران ,


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تا ملکوت و آدرس tamalakoot.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 73
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 76
بازدید ماه : 666
بازدید کل : 13075
تعداد مطالب : 219
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com