عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 126
نویسنده : محمد

لورد هیدلی؛ از دانشمندانی که بعد از مطالعات و بحث های طولانی در دو دین معروف - مسیحیت و اسلام - اسلام را ترجیح داده و آن را اختیار کرده است، در کتابش که در مورد توجه غرب به اسلام نوشته، می گوید: « اعتقـاد کنونی من تنهـا در نتیجه بحث هـای سـال های متمادی است... من بایـد این مطلب را اعتراف کنم که بسـیار خوشـحال شـدم هنگـامی که دریافتم تمام نظریات و تجربیاتم به طور کامل مطابق با اسـلام ازکار درآمد... محبت و الفت و تسامحی که در اسلام است بسیار نزدیک تر و بیشتر است از آنچه را که مسیح آورده، آن گونه که رجال مسیحیت درکلیساهای متنوع می گویند. ملاحظه کنید عقیده تثلیث را که با حالتی از تشویش امیخته شده که هرگز عقل آن را باور نمی کند. این عقیده هدف غایی بوده کلیسا و یکی از مهم ترین عقاید اساسـی آن به حساب می آید، در حالی که اگر ما به آن اعتقاد داشـته باشـیم به هلاکت ابدی گرفتار شده ایم!! من معتقدم که هزاران مرد و زن نیز همانند من قلبا مسـلمانند ولی ترس از انتقاد و اینکه از جامعه طرد شوند، مانع شده تا عقیده قلبی خود را اظهار دارند... .من الآن به سبب اسلام آوردنم، خود را مسیحی واقعی می دانم، بهتر از آنچه که قبلا برآن بودم وامید دارم که دیگران نیز همانند من با تمام شـهامت و افتخار به حقانیت اسلام اعتراف کرده و آن را صحیح ترین دین بدانند...
کلیساهای متعدد مسـیحی هر کدامشان با دیگري تناقض آشکاری دارد و معلمین عقاید آن ها، گره هایی را بر تعالیم مسیحیت بسـته انـد که هرگز باز نخواهـد شد و عقایدي را جعل کرده اند که وحشت عظیمی را در عقول انسان ایجاد خواهد کرد... من در طول چهل سال فکر کردم تا به این حل صـحیح و رأي قطعی نزد خود رسـیدم که تمام ترکیب هاي این دین خیالی، دسـت پرورده انسان است، نه تعلیمات الهی. و بر من واجب است که اعتراف کنم که دیـدارم از شـرق باعث شد تا دلم پر از احترام وتعظیم نسبت به دین محمد گردد، دینی سلیس که به انسان می آموزد چگونه در طول مدت زندگی اش خدا را عبادت کند.
از امتیازات اصـیل اسـلام تناسب آن با تمام جنسیت هاي بشري است. لذا تنها عرب ها نبودند که از اسلام پیروي کردند... دین اسلام دینی جهانی است و قابـل پیاده شـدن در هر زمان و مکان است. و اگر براي هر جنسـیتی سازگاری دارد به طور ضـروری براي هر عقلی نیز سازگـاری دارد؛ زیرا اسـلام دین فطرت است و فطرت در انسـان هـا بـا یکـدیگر اختلاف ندارنـد و لـذا اسـلام بـا هر درجه ازپیشرفت و تمدن بشري سازگاري دارد... .

ایقاظ الغرب للاسلام، لورد هیدلی، ترجمه اسماعیل حلمی بارودی



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 99
نویسنده : محمد

بنظر میرسد پولس در تبلیغ مسیحیت مورد نظر خود از شرایطی بهره جست که حضرت مسیح و حواریون ان حضرت از آن شرایط بهره نگرفتند که مهمترین انها این سه عامل بودند

(1)- تغيير و همسان سازی تعاليم مسيحيت با عقايد رايج آن زمان.
 مردم امپراتوری روم، به خدايانی بشری اعتقاد داشتند. اين خدايان در قالب امپراتور و يا اساطير جلوه گر مي شدند.
بديهی است كه در چنين جامعه ای، تعاليم يكتاپرستانه و اعتقاد به خدايی ناديدنی نمي توانست بهراحتی غالب شود. اما
پولس با اعلام اينكه عيسی، خدايی است كه لباس جسم دربركرده و به ميان مردم آمده است[1] به نوعی همان عقايد رومی را با نامی جديد ارائه كرد. به همين دليل، مسيحيت جديد كه ابتكار و دست ساخته پولس بود بهراحتي مورد پذيرش مردم آن سامان قرارگرفت.
(2)- حذف شريعت.
شريعت موسوی، مشتمل بر احكامی سخت بود كه پايبندی به آن برای مردم بی قيد و بند آن جامعه بسيار مشكل مينمود. پولس با ادعای اينكه با مصلوب شدن مسيح، زمان عمل كردن به احكام شريعت به سر آمده است[2]،پذيرش آيين جديد را برای مردم آسان ساخت و همين مسئله توانست زمينه مناسب را برای گرايش سريع و انبوه مردم فراهم آورد.
(3)-  دستور به پيروی از حاكمان.
حكام و سلاطين، همواره با كساني كه به نوعی با حكومت آنان به دشمنی برخيزند به مبارزه مي پردازند و سعی در ازبين بردن آنان دارند. در مقابل با كسانی كه مردم را به اطاعت از آنان فرا بخوانند، تا حد امكان از در دوستی درمی آيند. حضرت مسيح، به مبارزه علني با حاكمان رومي از يكسو و رهبران فاسد يهودی از سوی ديگر پرداخته بود. همين مسئله سبب شد كه آنان با تمام توان خويش بر ضد عيسی به پا خيزند. پولس به جاي آنكه در نوع برخورد با حكام، دنباله رو مسيح باشد، از در دوستی با صاحبان قدرت درآمد. وی به پيروان خويش دستور ميداد كه بايد مطيع بی قيد و شرط حاكمان بود:
«هر شخصي مطيع قدرتهای برتر بشود زيرا كه قدرتی جز از خدا نيست و آنهايی كه هست از جانب خدا مرتب شده است حتی هركه با قدرت مقاومت نمايد مقاومت با ترتيب خدا كرده باشد... زيرا خادم خداست برای توبه نيكویی، لكن هرگاه بدی كنی بترس چون كه شمشير را عبث برنميدارد زيرا او خادم خداست و با غضب، انتقام از بدكاران ميكشد، لهذا لازم است كه مطيع او شوي.»[3]. 

پولس با بهره گيری از اين سه عامل، توانست هم از خشم حاكمان در امان بماند و هم به راحتی، مردم را به پذيرش مسيحيت جديد متقاعد سازد

 

پی نوشت :
[1] فیلیپیان ،7: 2-6.
[2] رومیان ،26: 3-21 .
[3] رومیان 13 :1-5 .



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 112
نویسنده : محمد

به اعتقاد مسيحيان هيچ يك از كتاب ها, نامه ها و حتى انجيل هاى چهارگانه در عهد جديد به صورت نوشته شده از سوى خداوند فرود نيامده است, چنان كه هيچ يك از نوشته هاى عهد جديد, تأليف عيسى(ع) نيست.[1]
لاون تولستو از بزرگان مسيحيت مى گويد:
(كسى كه انجيل را مى خواند بايد بداند كه عيسى مسيح در تمام مدت عمر خويش كتابى ننوشت, عيسى را نمى توان مانند بلاتون, فيلون و بامارك فريلى دانست; حتى او مانند سقراط كه تعاليم خود را به شاگردان روشنفكر و مستقل القاء مى كرد نيز نبود, زيرا شاگردان مسيح عده اى افراد ساده و در عين حال نادان بودند كه با مسيح(ع) زندگى مى كردند. آنها در زمان عيسى(ع) آنچه را از او آموخته بودند ثبت نكردند, اما پس از گذشت زمانى نسبتاً طولانى كه تقريباً در حدود صد سال طول كشيد, آنها به فكر ثبت و ضبط آموخته هاى خود برآمدند و اقدام به نگارش سخنان مسيح(ع) نمودند.[2]
وليم ادى يكى از مفسران انجيل, هيچ يك از كتاب ها و نامه هاى عهد جديد را اثر عيسى(ع) نمى داند او مى گويد:
(به يقين عيسى(ع) هيچ يك از اين كتاب ها و نامه ها را ننوشته است در روزهاى نخست و اوايل ظهور مسيحيت, عهد جديد, زبان به زبان فرا گرفته مى شد و تا بيست سال پس از صعود عيسى هيچ يك از اين نوشته ها وجود نداشت.[3]
جان ناس نويسنده كتاب (تاريخ جامع اديان) مى نويسد: (روشن است كه عيسى(ع) تعاليم و درس هاى خود را تحرير نكرد, بلكه به شاگردان خاص خويش اعتماد نمود و آنها را به اطراف جهان فرستاد تا انديشه ها و باورهاى او را براى ديگران بيان كنند.)
همو در ادامه اين بحث از سخن تاريخ نويسان سود مى برد و مى گويد: (تمام مورخان بر اين باورند كه تعدادى از نوشته هاى عهد جديد از سوى شاگردان مسيح(ع) و پس از ارتحال وى تهيه شده است.)[4]
چنان كه گفته شد, هيچ يك از مسيحيان, عيسى(ع) را نگارنده انجيل ها و نوشته هاى عهد جديد نمى دانند, اما با اين وجود درباره كسانى كه كتاب هاى عهد جديد را نوشته اند اختلاف دارند . براساس تعاليم كليسا انجيل ها وحى الهى خوانده مى شوند و نويسندگان آنها كه از شاهدان و ناظران اعمال مسيح(ع) بودند, هنگام نگارش انجيل ها با روح القدس ارتباط داشتند و با الهام از او به ثبت آيات مى پرداختند.
در برابر تعاليم كليسايى و اعتقاداتى كه كليسا تبليغ مى كند, كرى ولف تعاليم كليسايى را نمى پذيرد. او مى گويد:
(اگر انجيل ها با الهام از روح القدس نوشته شده اند, هيچ ضرورتى ندارد كه نويسندگان انجيل ها را از شاهدان و ناظران اعمال مسيح بخوانيم, زيرا آنچه آنها نوشته اند با الهام از روح القدس بوده; بنابراين نيازى نيست كه آنها ناظر و شاهد اعمال مسيح باشند.)[5]
به نظر مى رسد ولف تأكيد و اصرار كليسا را براى اثبات آن كه نويسندگان انجيل ها شاهد و ناظر اعمال مسيح بودند, تنها در صورتى صحيح و درخور توجه مى داند كه انجيل ها را نوشته بشرى بدانيم و به آنها به چشم نوشته آدميان بنگريم. انديشه هاى كليسايى از سوى عده ديگرى از انديشمندان غربى مورد نقد و بررسى قرار گرفته است.
ديبلوس, ايزلروكارناك با بررسى اختلافات و بى نظمى هاى كتاب مقدس به اين نتيجه مى رسند كه اين نوشته ها به وسيله روحانيون كليسا تنظيم شده و نزديكان و حواريون عيسى(ع) هيچ نقشى در تهيه و تنظيم آن نداشته اند.[6]
كارل كائوتسكى انجيل نويسان را افرادى سخت نادان مى خواند كه نظريات آنها درباره بسيارى از مسائل غلط از آب درآمد.[7]
همو مى نويسد:
(امروزه ثابت شده است كه انجيل ها و هيچ يك از آثار مسيحيت از سوى معاصران عيسى(ع) نوشته نشده است.)[8]
به اعتقاد اسپينوزا عهد جديد و بخصوص انجيل ها وحى الهى نمى باشند. او مى گويد: پولس در نامه اى كه به اهالى كورنثه نوشت ميان دو نوع و دو صورت از تبشير فرق نهاد: 1. تبشيرى كه برخاسته و برگرفته از وحى است. 2. تبشيرى كه برگرفته از معرفت انسانى است. بنابراين, ا ين سؤال در مورد نوشته هاى عهد جديد پيش مى آيد كه حواريون به چه اعتبار سخن مى گفتند؟ آيا به اعتبار آن كه بر ايشان وحى مى شود, يا به اين اعتبار كه در شمار فقها قرار داشتند.
در باور اسپينوزا نويسندگان عهد جديد صاحب وحى نبودند. چه اينكه انبيا و يا صاحبان وحى هنگامى كه سخن مى گويند گفته هاى خود را سخن خداوند معرفى مى كنند. مثلاً مى گويند: اين كلام پروردگار است. اما حواريون چنين روشى ندارند و سخن خود را كلام خداوند معرفى نمى كن ند; براى نمونه پولس در نامه اول خود به قرنتيان كه از نوشته هاى عهد جديد است بارها به مخاطب خود يادآور مى شود كه آنچه من مى گويم نظر شخصى من است نه خدا. (زن تا زمانى كه شوهر او زنده است حق ندارد با مرد ديگرى ازدواج كند, اما زمانى كه همسر او فوت كرد مى توا ند با ديگرى ازدواج كند. البته اين حكم خداوند است اما نظر شخصى من آن است كه در صورتى هم كه همسر او مرد به عقد او باقى باشد و با مرد ديگرى ازدواج نكند.)[9] و از سوى خداوند در اين مسئله نزد من چيزى نيست.[10]
هرگاه يكى از حواريون بگويد: (نزد ما از سوى خداوند حكمى است) مقصود او از اين جمله آن نيست كه خداوند به من وحى كرده است بلكه او مى خواهد مطلب خويش را مستند به مسيح كند و آن را از تعاليم مسيح به شمار آورد.[11]
افزون بر اين, صاحبان وحى به هنگام بيان آيات الهى استدلال نمى كنند, اما حواريون هميشه با استدلال, گفته هاى خويش را زينت مى بخشند.[12]
به باور اسپينوزا انجيل ها وحى الهى به شمار نمى آيند. او به صورت استفهام انكارى مى گويد:
(كدام يك از ما مى توانيم باور كنيم خداوند اراده كرده داستان و قصه عيسى(ع) را بيان كند و آن را چهار بار براى بشر تكرار نمايد؟!)[13]

 

برگرفته از مقاله كتاب مقدس در نگاه انديشمندان غربي، نشریه پژوهش های قرانی ،شماره 1

پی نوشت :

[1]. مركز اللوثرى للخدمات الدينية, سئوال و جواب , 1/ 49.
[2]. تولستو, انجيل تولستو / 34.
[3]. كنز الجليل فى تفسير الانجيل, 1/ 3, به نقل از: آشنايى با مكتب مسيحيت / 339.
[4]. ناس, جان, تاريخ جامع اديان / 575.
[5]. ولف, كرى, مفهوم انجيل ها / 17 ـ 18.
[6] . آشتيانى, جلال الدين, تحقيقى در دين مسيحيت / 29.
[7] . كائوتسكى, كارل, بنيادهاى مسيحيت, ترجمه عباس ميلانى / 34.
[8]. همان / 33.
[9]. كتاب مقدس, باب 7 آيه 40.
[10]. همان.
[11]. عويضة, كامل محمد محمد, الاعلام من الفلاسفة, باروخ اسپينوزا / 169.
[12]. كتاب مقدس, قرنتيان اول, باب 10 آيه 15.
[13]. عويضة, كامل محمد محمد, الاعلام من الفلاسفة, باروخ اسپينوزا / 171. 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , کتاب مقدس ,
تاریخ :
بازدید : 228
نویسنده : محمد

مسـیحیان گرچه ادعا می کنند که مبدأ هستی در همه مظاهر عالم تجلی نموده جز آن که در مسـیح، به کمال تجلی ظاهر شده

است، اما کمال تجلی را در « تجسم خدا» فرض می کنند که مفهومی کاملا مادی و شـرك آلود است .انان تفاوت میان
تجلی و تجسم را در نیافته اند، آري خداوند در همه چیز تجلی کرده ولی عین همه اشیا و متحد با آن ها نیست، چنان که عقل
و هوش آدمی در صـنایع و مخترعات او تجلی نموده، اما هیچ گاه کسـی ادعا نمی کند که تلفن و تلگراف و ماشین و هواپیما،
عینا همان عقل و هوش بشرند! ضمنا هر موجودي به اندازه خودش خدا را نشان می دهد و بر او دلالت دارد، نه به اندازه خدا،
که بیرون از اندازه آن هاست، همان گونه که مسـیح هم در حد خود نمایانگر خداست. و لذا در انجیل یوحنا آمده است: « پدر
از من بزرگ تر است»
و در انجیـل مرقس و لوقـا می خوانیم که مسـیح علیه السـلام بـا حالتی اعتراض آمیز به کسـی که او را اسـتاد نیکو می خوانـد،
فرمود: چرا مرا نیکو می خوانی؟ هیچ کس جز خدا نیکو نیست.

پی نوشت :

[1] انجیل یوحنا، 14 : 28
[2] مرقس ،10 :18    / لوقا ،18 :19



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 151
نویسنده : محمد

پولس براي ترویج مسیحیت بین غیر یهودیان،دو کار و در حقیقت دو تحریف عمده در مسیحیت انجام داد:

-1- مسـیحیت را از نظر عمل آسان گردانیـد؛ زیرا براي غیر یهودیان، عمل به دسـتورات بسـیار پیچیده یهودیت سـخت بود، لذا
پولس شریعت را از مسیحیت حذف کرد و ایمان را براي رستگاري کافی دانست.
-2- از نظر عقیدتی نیز مسیحیت را چنان تغییر داد که پذیرش آن براي مشرکان امپراطوري روم آسان باشد.
جان بی ناس می نویسد: اما چون وي نزد امم غیر یهودي به دعوت مبعوث بود، فکر مسیحیت و بعثت و رجعت او به کلی نزد
ایشان بیگانه بود. از این رو پولس از راه دیگر که متناسب با فکر و اندیشه آن قوم بود در آمد.[1]
او همچنین می گوید: پولس حواري را غالبا دومین مؤسـس مسـیحیت لقب داده اند و مسـلما او در این راه تلاش بسـیار کرد و
طرفـداران اصول و شـریعت موسوي را مغلوب سـاخت، به طوري که آن هـا اهمیت موقعیت و مقـام خود را بر اثر تلاش
پولس از کف دادند، ولی اهمیت او بیشتر از آن جهت بود که وي اصول لاهوت و مبادي الوهی "تئولوژیک" خاصـی به وجود
آورد.[2]
از مسـیحیان یهودي الاصل که مخالف انـدیشه هاي پولس بودنـد، فرقه اي به نام "ابیونی ها" به وجود آمدنـد که حتی پولس را
کافر می پنداشتند. ولی در عین حال پولس پیروان بسـیاري را به سوي خود جـذب کرد. وي به جهت تحصـیلات فراوانی
که در طرطوس قیلقیه داشـته و از مراکز فلسـفی آنجـا متـأثر بوده، بعـد از وارد شـدن در مسـیحیت تـأثیر به سـزایی در تعلیمات
حضـرت مسیح علیه السلام می گذارد، و شریعت و تعالیم آن حضرت را با داخل کردن افکار فلسفی خود دگرگون می سازد.
او به شـهرهاي عرب، فلسـطین، سوریه، لبنان، ترکیه، یونان، قبرس، روم و اسـپانیا سفر می کند و افکار خود را در بین مردم آن
دیار منتشر می سازد
و لـذا می تـوان مسـیحیت را بعـد از حضـرت عیسـی علیه السـلام به این مرد نسـبت داد که به طـور حتم معصوم نبوده و افکـار
مکـاتب فلسـفی را در مسـیحیت وارد کرده است. و بـا مراجعه به عهـد جدیـد پی می بریم که انجیل ها بهره زیادي از افکار او
دارند.

پی نوشت

[1] تاریخ جامع ادیان،جان ناس ،مترجم علی اصغر حکمت ،صفحه 617

[2] تاریخ جامع ادیان،جان ناس ،مترجم علی اصغر حکمت ،صفحه 613

[3] برگرفته از کتاب نگاهی به مسیحیت ، علی اصغر رضوانی ،نشر مسجد جمکران ، صفحه 40



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 95
نویسنده : محمد

پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب _از سال 325میلادي که روحانیون متعصب مسـیحی در شوراي نیقیه، عقیده " آریوس" کشـیش یکتاپرست را باطل اعلام کردند، سـخت گیري نسـبت به روشنفکران و موحدان مسیحی آغاز شد و به پشتیبانی کنْستانْتین –امپراطور روم - کوشیدند تااعتقاد نامه شوراي نیقیه را بر مردم تحمیل کنند. بنا بر اعتقاد نامه مزبور عیسی مسیح پسر خدا بود و جنبه الوهیت داشت .این اعتقاد نامه خرافی و شـرك آلود، ملاك تشـخیص مومنان مسـیحی از بـدعت گزاران  شد و به اسـتناد آن درطول تاریخ هزاران تن را شکنجه داده و به قتل رساندند. با گذشت زمان، سـختگیري هاي کشـیشان رو به فزونی نهاد تا آن که در قرون وسـطی به اوج خود رسـید. اسقف سواسون درسال 1114میلادي، گروهی از کسانی را که الوهیت مسیح را قبول نداشتند، زندانی ساخت ومسیحیان موحد را کشان کشان به پاي تل هاي هیزم بردند و زنده زنده در آتش افکندند[1] .

فردریـک دوم در خلاـل سال هاي (1120 - 1139م ) قـوانینی وضـع کرد کـه به مـوجب آن هرکس به جرم بـدعت گزاري ازجانب کلیسا محکوم می شد، او را به حکومت تحویل می دادند تا در آتش بسوزانند.[2].
فیلیپ کنت فلانـدر، به دستیـاري اسـقف اعظم " رنس" جمع کثیري از روحـانیون و روسـتاییان و دوشـیزگانو زنان شوهردار وبیوگان و... را زنده زنده در آتش سوزاند و اموال آن ها را ضبط نمود.[3].

پاپ اینوسان چهارم ،در فرمان پانزدهم ماه مه سال 1252م-  تصریح نمود که به کار بردن شکنجه به منظور قلع و قمع کردن بدعت گزاران جایز است. پس از وي، الکساندر چهارم در سی ام نوامبر  1259م -  و پاپ کلمان پنجمنیز رأي او را تأیید نمودند.[4].
در سـال ( 1215م) پـاپ اینوسـان سوم به کلیه حکام دسـتور نمود تا رسـما سوگنـد یاد نماینـد که کلیه کسانی را که کلیسـا محکوم ساخته، معدوم نمایند وگرنه به جرم اِلحاد محکوم خواهند شد.[5].
شگفت آور آن که مفتش هاي انگیزیسـیون، حتی تعـدادي از مردگان را نیز محاکمه نمودند و سـپس نعش آن ها را در زنبیل ها نهاده در شهر گرداندند و سپس همه را به آتش کشیدند.[6].
تاریـخ نویس اروپـایی "جـان بگنـل بري" می گویـد: تعصب پوریتـان ها در سال ( 1648م) مسـبب صـدورفرمانی شـد که به موجب آن هرکس تثلیث و الوهیت مسـیح و ...را قبول نداشت، درمعرض اعدام قرار می گرفت.[7].

پی نوشت :

[1] مقدمه اي بر سیر تفکر در قرون وسطی، اثر محمد رضا فشاهی ص .95-97

[2] همان

[3] همان

[4] دیباچه اي بر عالم تفتیش عقاید در اروپا و آمریکا، اثر تستا، ص .52

[5] مقدمه اي بر سیر تفکر در قرون وسطی، اثر محمد رضا فشاهی ص .95-97

[6] دیباچه اي بر عالم تفتیش عقاید در اروپا و آمریکا، اثر تستا، ص .33

[7] تاریخ آزادي فکر، ترجمه حمید نیر نوري، ص .54



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 135
نویسنده : محمد

موضوع شـریعت زدایی که در فلسـفه مسـیحیت آمـده، به هیچ وجه قابل دفاع نیست. اگر گمان کنیم که خالق گیتی چون دید آدمیان نمی توانند از راه عمل به احکام شـریعت رسـتگار شوند، ناگزیر "ایمان به پسرش" را جانشین آن ساخت، خطایی بس روشن است؛ زیرا خود مسـیح علیه السـلام شـریعت زدایی را بنابر گزارش متی باطـل شـمرده [1]. این پولس بود که قید شـریعت را از مسـیحیت برداشت و آشـکارا گفت: اکنون از قید شـریعت آزاد شده ایم  [2] . لذا مسیح و حواریون چنین تعلیمی را نیاوردند .تعلیمات پولس موجب شـد که ارزش و اهمیت عمـل در میـان مسـیحیان رو به کاهش نهـد. پولس معتقد بود که شـریعت، گرچه مصدر آن خداست ولی به واسـطه ملائکه به بشر فرستاده شده است و این دلیل بر ضعف آن است [3] روشن است هنگامی که عمل، اعتبارخود را از دست بدهـد بی بنـد و بـاري و لاابـالیگري جاي آن را می گیرد. بنابراین پولس را تا انـدازه اي بایـد مسؤول فسادي دانست که در جهان مسیحیت رواج دارد و این مسؤولیت به ویژه براي یک رهبر مذهبی مسؤولیتی بس گران است. هم اکنون نیز بی بنـد و بـاري هـا و تجـاوزات عملی و فسـاد اخلاقی که در میان مسـیحیان ملاحظه می شود بی رابطه با فلسـفه پولسـی نیست. راستی اگر آدمی از عمل به شریعت در پیشگاه خدا رستگار نگردد، پس تکلیف پیامبران پیش از مسیح و پیروان آن ها چه می شود؟ مگر نه این که ایشان علاوه بر ایمان به خـدا، دسـتورات او را نیز اجرا کردند و از راه "ایمان و عمل صالح" به رسـتگاري رسیدند؟

پی نوشت :
[1] انجیل متی 5  : 17 و18 .
[2] نامه پولس به رومیان ، 7 : 6 .
[3] معجم اللاهوت الکتابی ،پولس باسیم ، ص 446 .
[4]  نگاهی به مسیحیت ،رضوانی



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 139
نویسنده : محمد

 

دنیس وارینگتون فراي؛ او که یک شخصیت استرالیایی است، بعد از تحقیق فراوان به دین اسلام گرویده است. وي درباره علت پـذیرش اسـلامش می گوید: اسـلام و تعلیمات نورانی اش سـزاوار است که روح جدید را در کالبد انسان ایجاد کند؛ اسـلامی که داراي منطقی سالم و موافق با عقول است. شـهادت و گواهی " لااله الّا الله، محمـد رسول الله " چقـدر این دو کلمه زیبا و چه بسـیار عالی و لـذت بخش است. در اینجا آن تکلفات سـنگین؛ از قبیل: پدر، پسـر، روح القدس، نیست. آن تکلفات هولناك که روح هاي آزاد از آن فرار می کند و عقول بشر به هراسلوبی که برسد به آن ها قانع نمی گردد.
به طور حتم روح اسـلام، روح جدیـد بوده و منهـج و روش آن قابـل تطبیق بر دنیاي امروز است. مشاهـده کنیـد قانون مساوات بشـریت را که از مـدت هـا پیش، کلیسا شـعار آن را می دهـد، در حالی که وضع موجود در خود کلیسا این گمان را باطل می کنـد، بلکه این ادعا شـعاري توخالی و جـداي از حقیقت است؛ زیرا نظام طبقاتی که در سلسـله شخصـیت هاي دینی از پاپ تا اسـقف و... موجود است، نظـامی است براساس تفاوت طبقاتی، و این به جهت دسترسـی بر امتیازات و درجات در کلیسا است.
آن ها اسم دین و خدا را به جهت رسیدن به اهدافشان یدك کشیده اند. چقدر فاصله است بین چنین نظامی و نظام اسلامی که به محمد (صلی االله علیه وآله)  وحی شده است.

 

پی نوشت : کتاب نگاهی به مسیحیت ، رضوانی ، صفحه 105



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 170
نویسنده : محمد

جریانهای مختلف مسیحیت تبشیری متاسفانه امروزه چهره ای مهربان و حامی صلح از مسیحیت نشان داده ودر عوض  اسلام را دین قتل و غارت معرفی می کنند با مرور تاریخ مسیحیت و اسلام  صحت وسقم این ادعا روشن میشود به عنوان نمونه فقط گوشه ی کوچکی از تاریخ و رفتار مسیحیان و مسلمین در جنگهای صلیبی را بررسی میکنیم و قضاوت را بر عهده وجدانهای بیدار می سپاریم .

ویل دورانت در تاریخ تمدن ضمن تاکید بر حس جاه طلبی مسیحیان به عنوان یکی از علل اصلی و مستقیم برپایی جنگ های صلیبی، در مقام ارائه آمار جنگ اول صلیبی (1095-1099م) می نویسد: سرانجام در هفتم زوئن 1099م بعد از یک جنگ سه ساله – که قوای صلیبی را (از سی هزار نفر) به دوازده هزار نفر کاهش داده بود – سرداران صلیبی با دلی خوش و تنی کوفته به مقابل دیوارهای اورشلیم رسیدند.

ویل دورانت در ادامه از قول « رمون کشیش » که شاهد وقایع جنگ با مسلمانان بود، چنین نقل می کند: چیزهای بدیعی از هر سو به چشم می خورد. سرهای گروهی از مسلمانان را از پیکر جدا کردند... گروهی دیگر را با تیر کشتند یا مجبور کردند خود را از برج ها به زیر افکنند. پاره ای را چندین روز شکنجه دادند و آنگاه سوزانیدند... در کوچه ها توده هایی از سرها و دست و پای کشتگان دیده می شد. هر سو اسب روان می کردی، در میان اجساد کشتگان و لاشه اسبان بودی.

درباره جنگ چهارم صلیبی (1202-1204م) می نویسد: سربازان صلیبی، که مدت ها بود در انتظار لقمه ای چنین چرب و شیرین به سر می بردند، اینک در اثنای هفته عید فصح،  چنان قسطنطنیه را مورد تاراج قرار دادند که حتی رم در یورش واندال ها و گوت ها نظیرش را ندیده بود... اصیل زادگان لاتین، کاخ ها را بین خود تقسیم کردند. لشکریان وارد خانه های مردم، دکان ها و ... شدند و آنچه پسند خاطرشان افتاد، به عنوان غنیمت، برداشتند. اینوکنتیوس سوم شاکی بود که سپاهیان صلیبی در برابر سرکشی نفس اماره، به سن، جنس، حرفه، دین و هیچ چیز دیگر اعتنا نداشتند...  . در میان این چپاول ها، کتابخانه ها به یغما رفت و کتاب های خطی گران بها خراب یا ناپدید شد..1

در سال (1099م) شـهر معره را به اشغال نظامی خود درآوردند. در " معره " سه روز تمام اهالی آنجا را از دم تیغ گذرانیده و عده زیادي را اسیر کردند.
رائول دوکـان، تاریـخ نویس و وقایع نگار غربی می گویـد: در معره جنگ جویان ما بزرگسالان مسـلمان را در دیگ جوشاندند و کودکان را به سیخ کشیدند و روي آتش کباب کردند و گوشتشان را خوردند.2

برعکس کشتارهای فجیع جنگجویان مسیحی، صلاح الدین ایوبی در موقع فتح بیت المقدس دستور داد از غارت خانه های مردم خود داری کنند و کسی را نکشند و نیز اجازه داد مسیحیان با اموال خود شهر را ترک نمایند.او اعلام کرد مسیحیان میتوانند به زیارت اماکن مقدس خود بروند. وقتی زنهای فقیری که شوهرهانشان جزء اسرای جنگی بودند گریه کنان نزد او آمدند شوهران آنها را بدون مطالبه وجهی که برای بازخرید اسرا معمول بود آزاد کرد.3

پی نوشت :
1 -.ویل دروانت، تاریخ تمدن (عصر ایمان)، ج4، ص787-821 .
2 - جنگ هاي صلیبی از دیدگاه شرقیان، عبدالرضاهوشنگ مهدوی ،ص 61 .
3-Hans Hauser: Die Kurden, Stiefsöhne Allahs. Herbig Verlag (Mai 1983), Ullstein Tb (1990)



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 103
نویسنده : محمد

مورخ مشـهور انگلیسـی "مستر ولز" می گوید: هر دینی که با مدنیت در تمام شئونات زندگی همراهی نداشته باشد، آن را بر دیوار زده و هرگز در آن تأ ّمل نکنید؛ زیرا دینی که همپاي مدنیت و جامعه و در کنار آن نباشد، شري است بر اصحاب آن که آن ها را به هلاکت خواهد کشاند.
تنها دین حقی که من مشاهده کردم با مدنیت همراهی دارد، همان دیانت اسـلامی است. هرگاه کسی خواست از این مطلب آگـاهی پیـدا نمایـد بایـد قرآن را مطـالعه کنـد و در آنچه از نظریات علمی و قوانین و نظام هاي مربوط به مجتمع آمـده، تأمل نمایـد؛ زیرا قرآن کتاب دینی، علمی، اجتماعی، تهـذیب اخلاقی و تاریخی است و بسـیاري از نظام ها و قوانینش، حتی در این زمان قابل اسـتعمال و پیاده شدن است، چنان که تا روز قیامت نیز قابل اجرا خواهد بود. و اگر کسی از خوانندگان از من طلب کند تا براي او دین اسـلام را تعریف کنم، آن را این گونه توضـیح می دهم: اسلام دین مدنیت است. آیا در توان کسی هست تا براي من موقعیتی را ذکر کند که دین اسلام مغایر با مدنیت و پیشرفت ظهور پیدا کرده است؟
 

 

پی نوشت : نگاهی به مسیحیت ،رضوانی صفحه 144



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 131
نویسنده : محمد

 

از سال 325میلادي که روحانیون متعصب مسـیحی در شوراي نیقیه، عقیده " آریوس" کشـیش یکتاپرست را باطل اعلام کردند، سـخت گیري نسـبت به روشنفکران و موحدان مسیحی آغاز شد و به پشتیبانی کنْستانْتین – امپراطور روم - کوشیدند تااعتقاد نامه شوراي نیقیه را بر مردم تحمیل کنند. بنا بر اعتقاد نامه مزبور عیسی مسیح پسر خدا بود و جنبه الوهیت داشت .
این اعتقاد نامه خرافی و شـرك آلود، ملاك تشـخیص مومنان مسـیحی از بـدعت گزاران  شد و به اسـتناد آن درطول تاریخ هزاران تن را شکنجه داده و به قتل رساندند.
با گذشت زمان، سـختگیري هاي کشـیشان رو به فزونی نهاد تا آن که در قرون وسـطی به اوج خود رسـید. اسقف سواسون درسال 1114میلادي، گروهی از کسانی را که الوهیت مسیح را قبول نداشتند، زندانی ساخت و مسیحیان موحد را کشان کشان به پاي تل هاي هیزم بردند و زنده زنده در آتش افکندند(1)
فردریـک دوم در خلاـل سال هاي (1120 - 1139م ) قـوانینی وضـع کرد کـه به مـوجب آن هرکس به جرم بـدعت گزاري ازجانب کلیسا محکوم می شد، او را به حکومت تحویل می دادند تا در آتش بسوزانند.(2)
فیلیپ کنت فلانـدر، به دستیـاري اسـقف اعظم " رنس" جمع کثیري از روحـانیون و روسـتاییان و دوشـیزگان و زنان شوهردار وبیوگان و... را زنده زنده در آتش سوزاند و اموال آن ها را ضبط نمود.(3)

پاپ اینوسان چهارم ،در فرمان پانزدهم ماه مه سال 1252م-  تصریح نمود که به کار بردن شکنجه به منظور قلع و قمع کردن بدعت گزاران جایز است. پس از وي، الکساندر چهارم در سی ام نوامبر  1259م -  و پاپ کلمان پنجمنیز رأي او را تأیید نمودند.(4)
در سـال ( 1215م) پـاپ اینوسـان سوم به کلیه حکام دسـتور نمود تا رسـما سوگنـد یاد نماینـد که کلیه کسانی را که کلیسـا محکوم ساخته، معدوم نمایند وگرنه به جرم اِلحاد محکوم خواهند شد.(5)

شگفت آور آن که مفتش هاي انگیزیسـیون، حتی تعـدادي از مردگان را نیز محاکمه نمودند و سـپس نعش آن ها را در زنبیل ها نهاده در شهر گرداندند و سپس همه را به آتش کشیدند.(6)
تاریـخ نویس اروپـایی "جـان بگنـل بري" می گویـد: تعصب پوریتـان ها در سال ( 1648م) مسـبب صـدور فرمانی شـد که به موجب آن هرکس تثلیث و الوهیت مسـیح و ...را قبول نداشت، درمعرض اعدام قرار می گرفت.)7)

 

پی نوشت :

1-      مقدمه اي بر سیر تفکر در قرون وسطی، اثر محمد رضا فشاهی ص .95-97

2-      همان

3-      همان

4-      دیباچه اي بر عالم تفتیش عقاید در اروپا و آمریکا، اثر تستا، ص .52

5-       مقدمه اي بر سیر تفکر در قرون وسطی، اثر محمد رضا فشاهی ص .95-97

6-       دیباچه اي بر عالم تفتیش عقاید در اروپا و آمریکا، اثر تستا، ص .33

7-      تاریخ آزادي فکر، ترجمه حمید نیر نوري، ص .54

 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 113
نویسنده : محمد

 

در جهـان مسـیحیت به علت روش خشونت بـار روحانیون درگذشـته، و به دلیل انـدیشه هاي موهومی که هم اکنون نیز کلیسـا
عرضه می کند، بسـیاري از مردم متمدن نسبت به اساس دیانت بدبین و بی اعتقاد شده اند، و حتی افراد فراوانی به الحاد و کفر
گرویده اند.

آیـا منشأ این لغزش فکري چیزي جز همان تعالیم کلیساست که هرگاه از خـدا سـخن به میان می آورنـد، او را پـدر مسـیح می
دانند؟
هنگامی که ارباب کلیسا، خدایی را به مردم متمدن معرفی می کنند که ذاتی دگرگون شده و متحول دارد و او را از مرتبه فوق
ماده به تجسـد می کشاننـد و به دارش می آویزنـد و به پندار نادرست پولس: "ملعونش می سازند تا لعنت بندگان را باز خرید
کنـد: و سـپس دوام جهان بیکران را بر عهده چنین موجود متحول و ُ مردنی و محکومی می نهند، البته جا دارد که "ماتریالیسم"
با این شیوه از خداشناسی به پیکار برخیزد و بگوید: خدا انسان ها را نساخته است بلکه انسان ها خدارا ساخته اند.

کنت لئو تولسـتوي - فیلسوف مشـهور روسی - می گوید: »...به خود گفتم (او)وجود دارد و فقط در همین لحظه که وجود او
را تصـدیق کردم حیات در من دمیـده شد و من امکان زندگی را احساس کردم و لذت وجود را درك نمودم. اما چون پس از
تصدیق به وجود خدا در پی آن رفتم که نسبت خود را با او بدانم و چون در این مقام به تبعیت قوم، تصور خدایی را کردم که
خالق ما است و در سه شـخص تجلی کرده و پسـر خویش عیسی مسیح - نجات دهنده ما را - فرستاده است، آن خدا باز از من
و جهان جدا گشت و چون تکه یخی در مقابل دیدگانم آب شد.
باز چیزي در من باقی نماند و باز چشمه حیات در من خشک شد و من همچنان مأیوس ماندم....

 آیا کلیسا تا حدود زیادي مسؤول شیوع الحاد و مادي گري در غرب نیست؟



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 102
نویسنده : محمد

 

کشـیش ر.ج. فلورز؛ او که کشیشـی انگلیسـی بوده، بعـد از مطـالعه بسـیار دربـاره اسـلام، پی به ح ّقـانیت آن برده و آن را
انتخاب کرده است. وي در این باره می گویـد: بعد از آن که به عنوان (کشیش)  منصوب شدم، مشاغل مربوط به کلیسا را رها
کرده و اوقاتم را صرف معالجه مریض ها و برآوردن حاجات افراد و حمایت از حیوانات نمودم، تا از اعمال فرقه "ارتودوکس«
و سـایر فرقه هـاي مسـیحی اطلاـع پیـدا کرده، مقـدار توجه آن هـا به رفـاه عمومی و نیز صـدق نیت آنـان را در کارهاي خیریه
امتحان کنم. ولی - مع الاسف - در آن ها غیر از مظاهر ریا و عقاید خرافی محض نیافتم.
آري، بسـیط بودن و سادگی دین اسـلام و صـحت طبیعی و واقعیت سیره مسلمانان، اثر نهایی خود را در من گذاشت تا تصمیم
قطعی خودم را براي پذیرش این دین بگیرم و الآن در خود آرامشـی می یابم. من یک هدف در زندگی خود دارم و آن توفیق
بر کامـل ترین و تمام ترین خـدمت عمومی الهی در طول زنـدگانی و در راه خـداي واحـدي است که براي او شـریکی نیست.
حمد مخصوص خدایی است که مرا به این دین موفق ساخته و این تقدیررا براي من مقدر ساخته است. آرزویم این است که به کمک خدا کوشش فراوان در راه اسلام و مسلمانان نمایم.
مرا بنـده اي کوچـک و خـادمی حقیر در راه هـدف بلنـد و پـاك که همان برادري انسانی در سایه ایمان به خـداي متعال و در
خدمت بشریت در سطح جهان و زندگی اجتماعی عمومی است، بدانید.
من در اینجا اعلان می کنم که در این قضـیه ام هیچ اکراه یا نفوذ و فشار خارجی وجود نداشته است، و این تصمیم و عزمم در
انتخاب این راه در کمال آزادي و اراده خودم بوده است..

 

پی نوشت :

کتاب نگاهی به مسیحیت ، علی اصغر رضوانی ،صفحه 103



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 125
نویسنده : محمد

 

کنود هلمبو )علی احمـد(؛ او که نویسـنده و روزنـامه نگـار دانمارکی است، اسـلام را اختیار کرده و درباره آن می گویـد:
»من از اعماق قلبم ایمان دارم که آینده عالم براي اسـلام است، و نصـرانیت به طور حتم از هم پاشیده می شود. انسانیت راحت
نمی شود مگر زمانی که تعالیم محمد و عیسـی را پیروي کند، ولی نصـرانیت مملو از عقایدي است که من آن ها را نمی فهمم
و فایده اي هم براي آن نمی شناسم...
من شما را به عواملی که سبب شده تا در دین تحول پیدا کنم خبر می دهم. اما اسباب جوهري بر من دشوارتر است تا آن ها را
تغییر دهم. و آنچه بر آن قدرت دارم تا آشـکار نمایم این که ایمانم به اسـلام راسخ است و تا خدا نخواهد باقی نخواهد ماند و
متزلزل نخواهد شد. من معتقدم که عالم بین دو امر است:
یکی کفر کـه در روسـیه پیش می رود، و مـاده را خـدا فرض کرده انـد؛ کفري که به زودي زمین گیر خواهـد شـد، علی رغم
تلاش هایی که شخصیت هاي متف ّکر مارکسیست و سرکش براي پیشرفت آن انجام دادند.
و دیگري اسلام؛ دینی فطري و آسان که انسان را به ایمان به خداي عزیز امر کرده و آیات قرآنش به راه رستگاري دعوت می
نماید، و لذا من به آن ایمان ثابت دارم... .

 

پی نوشت:

کتاب نگاهی به مسیحیت ، علی اصغر رضوانی  صفحه 102 .به نقل از مجله "الرابطه الاسلامیه السوریه"، اول ماه رجب، سال .1352



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 111
نویسنده : محمد

جان بی ناس : شک نیست که او - عیسی -

خود را رسول الهی می دانسته است و یقین داشته که خداوند او را به پیغمبري برانگیخته است. او مانند عاموس نبی بر آن بوده
که خدا وي را برگزیده و براي ارشاد خلایق فرستاده است.

تاریخ ادیان ، جان ناس، ترجمه علی اصغر حکمت، صفحه  .596



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 159
نویسنده : محمد

 

گوسـتاو لوبون می نویسد: مسیحیت در پنج قرن اول حیات خود با جذب عوامل فلسفی و مذهبی و یونانی و شرقی؛ به تط ّور و

پیشـرفت خود ادامه داد و به همین ترتیب مخلوطی از معتقـدات شـرقی مخصوص ًا معتقـدات مصـري و ایرانی که در حوالی قرن

ا ّول میلاـدي در سـرزمین هـاي اروپایی انتشار یافته بود گردیـد. مردم تثلیث تازه اي را به نام پـدر، پسـر، روح القـدس به جاي

تثلیث قدیمی " نروپی تر"، "ژنون " و " نرو"پذیرفتند. 

(کتاب راه خدا شناسی ، ص 38 )



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 139
نویسنده : محمد

 

هر ِدر ( 1803 - 1744م)  فیلسوف و منتقد آلمانی :  باید تصـریح کرد که مسیح موجود در انجیل هاي

متی، مرقُس و لوقا با مسیحی که یوحنا در انجیل خود معرفی می کند به گونه اي سازش ناپذیر داراي اختلاف است.

(تاریخ تمدن ، ویل دورانت ،جلد 3 ،ص  652 )

 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 595
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 155
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , نقد مسیحیت ,
تاریخ :
بازدید : 152
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 151
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , نقد مسیحیت ,
تاریخ :
بازدید : 193
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 146
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 162
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 117
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: تثلیث ,
تاریخ :
بازدید : 199
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: تثلیث ,
تاریخ :
بازدید : 138
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 132
نویسنده : محمد

طبق آموزه های مسیحیت، همه انسانهایِ قبل از عیسی مسیح حتی انسانهای عادل و انبیاء پیشین، بعد از مرگشان به خاطر گناه حضرت آدم در جهنم به سر می برند و برای نجات باید منتظر مصلوب شدن عیسی مسیح باشند.

(کتاب تعالیم کلیسای کاتولیک بند 632: عیسی به جهنم نزول کرد تا عادلانی را که پیش از او رفته اند را نجات دهد.)

فرض کنیم که بعد از مصلوب شدن عیسی همه ایمان بیاورند و اهل نجات شوند...

 اما چرا در فاصله زمانی بین آدم و عیسی ، تمام انسان های عادل و انبیاء با اینکه به تمام دستورات الهی پایبند بوده اند، اهل نجات نباشند و در جهنم به سر ببرند؛ چرا؟!!!



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 160
نویسنده : محمد


می گویند: "انسان نه با اعمال شریعت، بلکه با ایمان به عیسی مسیح پارسا شمرده می‌شود. زیرا هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمی‌شود"(غلاطیان 16 : 2)

" آیا تا این حد نادانید که با روح آغاز کردید و اکنون می‌خواهید با تلاش انسانی به مقصد برسید؟" غلاطیان3 : 3)

 اما میخوانیم:

"برادرانِ من، چه سود اگر کسی ادعا کند ایمان دارد، امّا عمل نداشت" (یعقوب 14 : 2)

 "ای نادان، می‌خواهی بدانی چرا ایمان بدون عمل بی‌ثمر است؟" (یعقوب 20 : 2)

برای من سوال است که براستی نادان کیست! آنکه ایمان را کافی می داند و یا آنکه به عمل نیز اهمیت می دهد؟!!



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 166
نویسنده : محمد

 

 پولس از متعصبان یهود بود و در شکنجه و آزار مسیحیان اولیه دست داشت. وی از رئیس کاهنان نامه‌ای خواست تا به دمشق رفته و مسیحیانی را که بدان جا گریخته بودند به اورشلیم برگرداند.

 امّا به گفته مسیحیان در بین راه حادثه‌ای رخ داد که زندگی وی و تاریخ مسیحیت را متحوّل ساخت: «و در اثنای راه، چون نزدیک به دمشق رسید، ناگاه نوری از آسمان دور او درخشید و به زمین افتاده، آوازی شنید که بدو گفت، ای شائول، شائول، برای چه بر من جفا می‌کنی؟ گفت، خداوندا تو کیستی؟ خداوند گفت: من آن عیسی هستم که تو به او جفا می‌کنی.»

پولس با اینکه ادعا می‌کرد حضرت عيسی (علیه‌السلام) را ملاقات كرده و از سوی ايشان مأمور به تبليغ مسيحيت شده است، از همان ابتدا با حواريون واقعی و مخلص عيسی (علیه‌السلام) شروع به مخالفت علنی كرد.

اگر واقعاً از سوی حضرت عيسی (علیه‌السلام) مأمور به تبليغ دين مسيح بود آيا همه آن مخالفت‌هایی كه با حواريون داشت نيز دستور حضرت عيسی (علیه‌السلام) بوده است يا طبق رأی خود چنين كرده است؟

 اعمال رسولان باب 9: 3- 5



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: پولس , نقد مسیحیت ,
تاریخ :
بازدید : 171
نویسنده : محمد

کشتن مرتد مختص به اسلام نیست  بلکه در هر دین حقی بوده است، مطابق کتاب مقدس در تثنیه این حکم امده است  :

- اگر در میان تو، در یکی از دروازه‌هایت که یهُوَه خدایت به تو می‌دهد، مرد یا زنی پیدا شود که در نظر یهُوَه، خدایت، کار ناشایسته نموده، از عهد او تجاوز کند

- و رفته خدایان غیر را عبادت کرده، سجده نماید، خواه آفتاب یا ماه یا هر یک از جنود آسمان که من امر نفرموده‌ام.

- و از آن اطلاع یافته، بشنوی، پس نیکو تفحص کن؛ و اینک اگر راست و یقین باشد که این رجاست در اسرائیل واقع شده است.

-  آنگاه آن مرد یا زن را که این کار بد را در دروازه‌هایت کرده است، بیرون آور، و آن مرد یا زن را با سنگ‌ها سنگسار کن تا بمیرند.

- از گواهی دو یا سه شاهد، آن شخصی که مستوجب مرگ است کشته شود؛ از گواهی یک نفر کشته نشود.

- اولاً دست شاهدان به جهت کشتنش بر او افراشته شود، و بعد از آن، دست تمامی قوم؛ پس بدی را از میان خود دور کرده‌ای.

(عهد قدیم ، تثنیه ، 17 :2-7 )

این قانون تورات بوده است وبنا بر سخن خود حضرت عیسی در انجیل متی، قوانین تورات نسخ و باطل نشده بلکه عمل به آن بر مسیحیان لازم است

در انجیل امده : گمان مبرید که امده ام تا تورات یا صحف انیبا را باطل سازم. نیامده ام تا باطل نمایم بلکه آمده‌ام تا تمام کنم  (تحققشان بخشم) - به شما می‌گویم، تا آسمان و زمین از میان نرود، نقطه یا همزه‌ای از تورات هرگز از میان نخواهد رفت، تا اینکه همه واقع شود.-  پس هر‌که یکی از کوچکترینِ این احکام را بشکند و به دیگران نیز چنین بیاموزد، در پادشاهیِ آسمان، کمترین به‌شمار خواهد آمد. امّا هر‌که این احکام را اجرا کند و آنها را به دیگران بیاموزد، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد. (انجیل متی ، 5 : 17-19 )

ودر جایی دیگر حضرت عیسی امر به عمل دستورات تورات میکند :

نگاه عیسی خطاب به مردم و شاگردان خود چنین گفت:علمای دین و فَریسیان بر مسند موسی نشسته‌اند.پس آنچه به شما می‌گویند، نگاه دارید و به‌جا آورید ( انجیل متی ، 23 :1-3 )

بنابراین کشتن مرتد در دین یهود و همچنین دین مسیحیت هم وجود داشته و باید اجرا شود .

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: قتل مرتد , کتاب مقدس ,
تاریخ :
بازدید : 134
نویسنده : محمد

 در مسیحیت حجاب لازم است هر چند مسیحیت تبشیری برای جذب افراد به مسیحیت از موارد مختلفی استفاده میکند و یکی از این موارد ادعای  ازادی پوشش  و بی حجابی در مسیحیت است  ولی  با مراجعه به کتاب مقدس به  ایات متعددی بر میخوریم که بی حجابی را منع و نکوهش کرده است

 

1-  در فرهنگ کتاب مقدس زنان دارای بُرقِع بودند و چادر میپوشیدند   . ( و به‌ تامار خبر داده‌، گفتند: اینک‌ پدر شوهرت‌ برای‌ چیدن‌ پشم‌ گلۀ خویش‌، به‌ تمنه‌ می‌آید - پس‌ رخت‌ بیوگی‌ را از خویشتن‌ بیرون‌ کرده‌، بُرقِعی‌ به‌ رو کشیده‌، خود را در چادری‌ پوشید،){ پیدایش ، 38 : 13 -14 }

2 - کتاب مقدس زنان  را از پوشیدن لباس مردانه نهی فرموده :  ( زن نباید جامۀ مردانه بر تن کند، و نه مرد جامۀ زنانه. زیرا یهوه خدای شما از آنان که چنین کنند کراهت دارد.) { تثنیه ،ترجمه هزاره نو ،22 : 5 }

 3 -  و خداونـد زنـان بـی حجـاب و بی حیـا را مستوجب مجازات میداند و میفرماید:  ( خداوند می فرماید:  «دختران صهیون را ببینید که با چه ناز و عشوه راه می روند. با گردن فراز و چشمان شهوت بار به هر سو می نگرند. دستبندها و خلخال های خود را به صدا می آورند-  بنابران، دختران سهیون را به جزای اعمال شان می رسانم، سر شان را به مرض بی مویی مبتلا کرده و آن ها را بی ستر و بی پرده و رسوا می سازم.) {اشعیا ، 3 : 16- 17 ، ترجمه دری }

 

4 – خدا دستور داده زنان در هنگام دعا و نیایش سرشان را بپوشانند : ( اگر زنی سر خود را نمی‌پوشاند، پس اصلاً موهای خود را بچیند؛ و اگر برای زن شرم‌آور است که موهایش را بچیند یا بتراشد، پس باید سر خود را بپوشاند.) { اول قرنتیان ،11 : 6 }

 

5 – همچنین خدا  ایشان را از پوشیدن لبـاس جـذاب بـر حذر داشته و میفرماید: نیز خواهانم که زنان پوششی شایسته بر تن کنند و خویشتن را به نجابت و متانت بیارایند، نه به گیسوانِ بافته، یا طلا و مروارید، یا جامه‌های فاخر-  بلکه به اعمال نیکو آراسته باشند، چنانکه شایستۀ زنانی است که مدّعی خداپرستی‌اند.( اول تیموتائوس ، 2: 9-10 )



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: حجاب در کتاب مقدس , حجاب , زن , مسیحیت ,
تاریخ :
بازدید : 133
نویسنده : محمد

مستی یکی از گناهان کبیره در مسیحیت شمرده میشود  و ایمانداران مسیحی باید از مستی و میگساری  دوری نمایند 

کتاب مقدس  پیروان خود را از مستی و میگساری نهی میکند حتی از همنشینی با میگسار منع میکند  . میگساران را دور از ملکوت خدا میداند .

و مست شراب مشوید که در آن فجور است ( افسسیان ،5 :18 )

و حسد و قتل و مستی و لهو و لعب و امثال اینها که شما را خبر می‌دهم، چنانکه قبل از این دادم، که کنندگان چنین کارها وارث ملکوت خدا نمی‌شوند.(غلاطیان ،5 :21 )

و دزدان و طمعکاران و می‌گساران و فحّاشان و ستمگران وارث ملکوت خدا نخواهند شد.( اول قرنتیان ،6 :10 )

لکن الآن به شما می‌نویسم که اگر کسی که به برادر نامیده می‌شود، زانی یا طمّاع یا بت‌پرست یا فحّاش یا می‌گسار یا ستمگر باشد، با چنین شخص معاشرت مکنید بلکه غذا هم مخورید.(اول قرنتیان ،5 :11 )

وای‌ از آنِ کیست‌ و شقاوت‌ از آن‌ که‌، و نزاعها از آن‌ کدام‌، و زاری‌ از آنِ کیست‌ و جراحت‌های‌ بی‌سبب‌ از آنِ که‌، و سرخی‌ چشمان‌ از آنِ کدام‌؟ - آنانی‌ را است‌ که‌ شرب‌ مدام‌ می‌نمایند، وبرای‌ چشیدن‌ شراب‌ ممزوج‌ داخل‌ می‌شوند.-  به‌ شراب‌ نگاه‌ مکن‌ وقتی‌ که‌ سرخ‌فام‌ است‌، حینی‌ که‌ حبابهای‌ خود را در جام‌ ظاهر می‌سازد، و به‌ ملایمت‌ فرو می‌رود؛

(امثال ، 23 : 29 -31)

 از خصوصیات نیکوی حضرت یحیی این بود که هرگز لب به شراب نیالود و از همین رو مورد ستایش انجیل لوقا  قرار گرفته . 

زیرا که در حضور خداوند بزرگ خواهد بود و شراب و مُسکری نخواهد نوشید و از شکم مادر خود، پر از روح‌القدس خواهد بود.

 (انجیل لوقا ،1 : 15 )

پس خود را حفظ کنید مبادا دلهای شما از پرخوری و مستی و اندیشه‌های دنیوی، سنگین گردد و آن روز ناگهان بر شما آید.

 (انجیل لوقا ،21 :34 )

 «تو و پسرانت‌ با تو چون‌ به‌ خیمه‌ اجتماع‌ داخل‌ شوید، شراب‌ و مُسْکِری‌ منوشید مبادا بمیرید. این‌ است‌ فریضۀ ابدی‌ در نسلهای‌ شما. (لاویان ،10 : 9 )



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: شراب در مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 159
نویسنده : محمد

با مراجعه به کتاب مقدس به مواردی بر میخوریم که نبوت و صداقت عیسی مسیح را زیر سوال میبرد

1-   بنا به نقل تورات  نبوت بعد از حضرت اسحاق حق نخست زاده او یعنی عیسو برادر بزرگتر یعقوب است اما یعقوب با حیله و فریب دادن پدرش برکت و نبوت را برای خود گرفت علاوه بر اینکه نخست زادگی عیسو را در قبال غذا دادن به او از او گرفت  (عهد عتیق ، پیدایش، باب 27 )  .بنابراین نبوت حق یعقوب نبوده ولی انرا با فریب بدست اورده  و از انجایی که عیسی مسیح هم از نسل یعقوب است  ( انجیل متی ، باب 1 ) نبوت او هم زیر سوال میرود زیرا از طریق فریب و دروغ به او رسیده است .

 

2-   طبق تورات حضرت مسیح ، مسیح موعود یهود نیست که وارث سلطنت داوود باشد  زیرا به حکم نسب نامه عیسی در انجیل متی ایشان از اولاد  (یکنیاء) است و اوهم فرزند (یهویاقیم) است . بر اساس  یهویاقیم کتاب وحی ارمیا را پاره کرد لذا نفرین شد و سلطنت از نسل وی برداشته شد  بنابراین مسیح که از نسل اوست هم حق نبوت و پادشاهی و جانشینی داوود را نداشته  است . (( پس اکنون من، خداوند، به تو یهویاقیم پادشاه می‌گویم دیگر از نسل تو هیچ‌کس بر قلمرو داوود حکومت نخواهد کرد. جسد تو بیرون انداخته می‌شود تا روزها زیر گرمای خورشید و شبها در برابر یخ و سرما باشد.  من تو و فرزندانت و درباریانت را به‌خاطر گناهانی که مرتکب شده‌اید مجازات خواهم کرد. نه تو و نه مردمان اورشلیم و یهودا به اخطارهای من اعتنایی نکردید، پس من بلایی را که گفته بودم بر سر شما خواهم آورد- ارمیا ، 36 :29 – 31 ))

2-

3-     اجداد عیسی از قبیله عمونیان و موبیان است ( انجیل متی ، 1 ) و به حکم  عهد عتیق این دو قبیله وارد جمعیت خدا نشوند چه برسد که نبوت در انها باشد  لذا عیسی هم  نه تنها حق  نبوت نداشته بلکه اصلا در جمعیت خدا داخل نمیشود (( -  از قوم‌ عمونی‌ یا موآبی‌ هیچکس‌ وارد جماعت‌ خداوند نشود حتی‌ بعد از نسل‌ دهم‌ )) ( سفر تثنیه  ، 23 : 3  ) 

با توجه به این ایات نتیجه میگیریم که عیسی نبوتی دروغین و کذب داشته است.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 143
نویسنده : محمد

در کتاب مقدس به ساحت حضرت عیسی گناهانی نسبت داده شده که در کتاب مقدس از ان نهی شده  خود ان حضرت دیگران را از ارتکاب ان منع میکردند .

1 خوردن شراب  و شراب سازی . حضرت عيسي مسيح بنا بر نقل انجيل يوحنا معجزه ي خود را شراب سازي قرار داد آن هم ساختن شراب به ميزان بسيار زياد يعني 6 قدح!!!  علاوه بر اینکه خود حضرتش بنا به نقل اناجيل « باده پرست» معرفي شده و باده پرستي استفاده از شراب اندك نيست؛ بلكه مصرف شراب فراوان باعث دادن صفتي چون باده پرست مي شود.

با اینکه در ایات متعدد کتاب مقدس از شراب خواری و... منع شده . به عنوان مثال :  (و خداوند هارون را خطاب كرده و گفت – تو و پسرانت با تو چون به خيمه اجتماع داخل شويد شراب و مسكري منوشيد مبادا بميريد- اين است فريضه ابدي در نسلهاي شما – تا در ميان مقدس و غير مقدس و نجس و طاهر تميز دهيد. / سِفر لاويان، 10 : 8- 11 )

در عبارت فوق، نوشيدن شراب و مسكر به عنوان : حرام ابدي ،عملي غير مقدس ، نوشيدن مايعي نجس معرفي شده است.

2 مسیح به علم و گفته خود عمل نمیکرد  : مثلا در انجیل  میگوید : امّا من به شما می‌گویم که دشمنان خود را محبّت نمایید و برای لعن‌کنندگان خود برکت بطلبید و به آنانی که از شما نفرت کنند، احسان کنید و به هر که به شما فحش دهد و جفا رساند، دعای خیر کنید . (انجیل متی،5 : 44 ) 

اما خود در جای دیگر انجیل  دشمنان خود را شماتت  میکند (متی ، 5 : 13 -35 )

3-  اختلاط با یکی از فواحش زمان خود ، یعنی مریم مجدلیه که در اناجیل لوقا و یوحنا از ان گزارش شده است  .حال انکه در کتاب امثال سلیمان ( 6 : 24 -27 )  حکم به عدم اختلاط با این گونه زنان به طور مطلق داده شده است .

4 – عدم حرمت گذاری به مادر. در یوحنا امده عیسی خطاب به مادرش گفت : ای زن مرا با تو چه کار است  (یوحنا ، 2 : 4 )

 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 146
نویسنده : محمد

 

در اعتقاد مسیحیان عیسی مسیح نجات دهنده انسانها از ارث شوم گناه نخستین ادم و حوا هست  بنابراین خودش الوده به گناه نخستین نیست  اما این سخن درست نیست و بنا بر اموزه گناه نخستین دامن  عیسی هم  الوده به این گناه موروثی هست و نمیتواند نجات دهنده باشد  زیرا خدای متعال هر بشری را از دو چیز خلق کرده است : روح و جسم .

هر طفلی که موجود میشود جسمش از نطفه پدر و مادر است بعد از مدتی که در بطن مادر ماند خدای متعال به او روح میبخشد .جسم طفل از انجایی که ازجسم  پدر و مادرش گرفته شده  چنانچه مرض مزمنی در والدین باشد از طریق نطفه به طفل هم منتقل میشود  اما از جهت روح چون روح طفل از پدر و مادر گرفته نشده بلکه مخلوق تازه خداست اثار روح والدین در طفل مشاهده نمیشود  .حال مسیحیان که گناه را از صفات جسم و قابل انتقال به نسلهای  بعدی میدانند  با توجه به اینکه جسم عیسی هم طبق اعتقاد مسیحیان از جسم مریم گرفته شده و مریم هم بشر است و آلوده به گناه نخستین لذا حضرت عیسی هم وارث گناهی است که از جسم مادر به او منتقل شده در نتیجه نمیتواند پاک  و نجات دهنده گنهکاران باشد .



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , گناه نخستین ,
تاریخ :
بازدید : 138
نویسنده : محمد

در باور مسیحیان عیسی باید از نوادگان داوود باشد چنانچه در ( متی ،22 : 42 ) امده است . و برای تسلط بر جهان و به بند کشیدن شیطان به زمین باز گردد اما نکته قابل توجهاینست که در کتاب مقدس انتساب عیسی به داوود دچار اشکال و نقص است بنابراین حضرت عیسی دربنا بر کتاب مقدس نمیتواند به داوود منتسب شود 

از میان اناجیل چهارگانه انجیل متی وانجیل لوقا خاندان عیسی(ع) را معرفی کرده اند و در هر دو انجیل نکات قابل تاملی دیده میشود. در این میان نسبت نامه انجیل متی بیشتر قابل تردید است. "...و متان یعقوب (ع)را اورد و یعقوب (ع) یوسف شوهر مریم را اورد که عیسی(ع) مسمی به مسیح از وی متولد شد      

ظاهر عبارت نشان میدهد که عیسی (ع)از یوسف شوهر مریم تولد یافته است- همان مطلبی که مسیحیان خود به ان باور ندارند. پس برای رفع این مشکل باید ضمیر وی را به مریم(س) بر گرداند یعنی عیسی (ع) از مریم(س) متولد شد.اما دراین صورت به مشکل مهم تری برمی خوریم.شجره نامه مذکور مربوط به یوسف شوهر مریم(س) است و به عیسی (ع) ربطی ندارد. بنا براین نمی توان به استناد کتاب مقدس عیسی(ع) را از نسل داوود(ع) دانست و مسیحا بودن وی با تردید مواجه میشود.

مطالعه انجیل لوقا بر این مشکل می افزاید:" و حسب گمان خلق پسر یوسف بن هالی بن متات..."

این انجیل نیز در حقیقت از نسب نامه یوسف شوهر مریم(س) نام برده است و نمی تواند عیسی(ع) را به داوود(ع) پیوند دهد. این دو تعبیر سبب شده است که برخی محققان کتاب مقدس عبارت" به حسب گمان خلق" در انجیل لوقا را از اضافات بعدی وعیسی(ع) را واقعا فرزند یوسف بدانند. انان میتوانند بخش های متعددی از عهد جدید که عیسی(ع) در انها فرزند یوسف ومریم (س) معرفی شده است شاهدی بر مدعای خود بدانند اما باید توجه داشت که کتاب مقدس صراحتا عیسی(ع) را متولد از روح القدس دانسته است و او نمیتواند فرزند یوسف یا شخص دیگر باشد.

 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: نقد کتاب مقدس , نقد مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 134
نویسنده : محمد

بسیاری از ایات عهد عتیق بر یگانگی خدای متعال صراحت دارد به گونه ای که برخی محققان مسیحی وحدانیت خدا را مهمترین حقیقت عهد عتیق دانسته اند  نمونه ای از ایات عهد عتیق  در وحدانیت خدا

1 -  این بر شما نمایانده شد تا بدانید که یهوه خداست و خدایی جز او نیست. (تثنیه، 4: 35 )

2 - پس امروز بدانید و به یاد آورید که یهوه خداست، بالا در آسمان و پایین بر زمین، و به جز او نیست

(تثنیه ، 4 : 39 )

3 - الان‌ ببینید که‌ من‌ خود، او هستم‌. و با من‌ خدای‌ دیگری‌ نیست . (تثنیه ، 32 : 39 )

4- ای‌ اسرائیل‌ بشنو، یهُوَه‌، خدای‌ ما، یهُوَه‌ واحد است‌.( تثنیه، 6 : 4 )

5 - تا تمامی‌ قوم‌های‌ جهان‌ بدانند که‌ یهُوَه‌ خداست‌ و دیگری‌ نیست‌.( اول پادشاهان ، 8 : 60 )

6 - من خداوند هستم و بغیر از من خدای دیگری وجود ندارد . (اشعیا ، 45 : 5 )

7- تا همۀ مردم از شرق و غرب بدانند که مانند من خدای دیگری نیست. من یگانه خداوند هستم و همتا ندارم.

 ( اشعیا ، 45 : 6 )

اما در عهد جدید هم ایاتی  وجود دارد که وحدانیت خدا را بیان میکند

1 - عیسی جواب داد: «اول این است: ای اسرائیل بشنو، خداوند خدای ما، خداوند یکتاست ( مرقس ، 12 : 29 )

2 - زیرا خدا واحد است و سوای او دیگری نیست، ( مرقس ، 12 :32 )

3 – زیرا خداوند واحد است  ( اول تیموتائوس ،2 : 5 )

4 - و حیات جاودانی این است که تو را خدای واحِد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند.

( یوحنا ،17 : 3 )

 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: تثلیث , وحدانیت در کتاب مقدس , ,
تاریخ :
بازدید : 138
نویسنده : محمد

توحید یکی از ارکان اصلی و اصول ثابت تمام ادیان الهی است. تثلیث یکی از مهم‌ترین اعتقادات بسیاری از مشرکان حیات بشری است که پیروان عیسی مسیح، با تحریف دین عیسی (علیه‌السلام) آن را وارد مسیحیت کردند. یکی از راه‌های اثبات بطلان و انحرافی بودن تثلیث این است که بدانیم خود عیسی مسیح قائل به چند خدا بوده‌اند.

کتاب مقدس سرشار از آیاتی است که نشان می‌دهد نه‌تنها عیسی مسیح به تثلیث هیچ اعتقادی نداشته، بلکه وی یک موحد واقعی و عبدی یگانه پرست و مؤمنی خداپرست بوده است. عیسی مسیح در جواب کسی که او را استاد نیکو خطاب کرده به صراحت می‌فرماید: مرا نباید نیکو بخوانی چراکه نیکو فقط خداست.

کتاب مقدس این گفتگو را چنین حکایت می‌کند: «و یکی از روسا از وی سؤال نموده، گفت، ای استاد نیکو چه کنم تا حیات جاودانی را وارث گردم؟ عیسی وی را گفت، از بهر چه مرا نیکو می‌گویی و حال‌آنکه هیچ‌کس نیکو نیست جز یکی که خدا باشد.»

ترجمه قدیم کتاب مقدس، انجیل لوقا 18: 18 و 19.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: تثلیث , وحدانیت در کتاب مقدس , ,
تاریخ :
بازدید : 200
نویسنده : محمد



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بشارت به پیامبر اسلام ,

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تا ملکوت و آدرس tamalakoot.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 123
بازدید هفته : 135
بازدید ماه : 749
بازدید کل : 16510
تعداد مطالب : 219
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com